یعنی شوهرت تورو گذاشته خونه بابات خودش با فامیلاش رفته شمال؟ اونم تازه ۵ ماهه عروسی کردی؟😐😐😐😐چه صبرایی دارید شما من باشم جرش میدم
شما بااین تفاوت فرهنگی و اعتقادی چی شد باهم ازدواج کردید 🤔
خب باهاشون میرفتی شمال ..تو سفر که روزه واجب نیست.اونام مثروب میخوردن شما چیکار به اونا داری بشین با خانوما حرف بزن بگو بخند...مام هروقت بریم جایی آقایون مشروب مبخورن و قلیون و ...ولی من نماز خودمو میخونم و باهم خوش میگذرونیم ...کاری به من ندارن.وظیفه ای هم ندارم که عقایدشون رو تغییر بدم!!
کاش موقع ازدواج به خیلی چیزها دقت کنید
اون اگه عیاشی میخواست گ ه خورده زن گرفته
اسی امروز رفتم ساحل یه خانواده بودن فاجعه میزدن میرقصیدن بدون حجاب مادر خانواده از دخترا بدتر پسرش مثل شوهرت فقط می‌رقصید همه نگاشون میکردن نااخودگاه یادت افتادم
من تا اینجا خوندم و حسم اینه که شما داری راه رو اشتباه میری. شوهرت دوستت داره تو شل گرفتی دختر داییشم صرفا براش مثل دوست معمولیه رابطه ای در کار نیست از بچگی با هم بزرگ شدن. چون بعد از ازدواجتون که اشنا نشدن قبل ازدواج هم بوده میخواستن همو ازدواج میکردن . بعدم مادرش حق نداره که بگه تو نیای تو با شوهرت یکی هستین. به نظرم بچسب بهش و مگه چقدر جمع اینطوری دارین لبخند بزن و شرکت کن. بالاخره جامعه به سمت رفته کا مذهبی و غیر مذهبی دادن با خوبی و خوشی با هم زندگی میکنن. و کنار میان
همین که این فکرها را میکنی در مورد دختردایی و همسرت گناه قلبی هست
چی شد عزیزم اخرش
همسرت مقصر نیست چون شما مذهبی هستین ایشون آزاد
کلا ازدواج شما درست نبوده چون اختلاف عقیده و مذهب دارید
چرا واقعا اومده سراغ شما؟ چرا شما ایشون رو انتخاب کردید؟
خواهر من همیشه همه ی تاپیک های تورو میخونم طلاق بگیر اگر نمیتونی
