مامان نامزدم (دوستم) گفته امروز یا فردا برم باهاش تنهایی حرف بزنم
رابطمون با هم خوب نیست سر یه سری چیزا
یکیش رفتن به خونش بود با اصرار پسرش که بعدا بهم گفته بود دختر خیابونی و اینا
یکیش تاپیک قبلیم بود که حالم بد بود چند شب پیش خواهرم زنگ زد به نامزدم که بیا ببریمش اورژآنس مامانش گفته بود این دختره مگه بی کس و کاره ولش کن بیا با هم افطار بخوریم
حالا نمیدونم چیکار کنم
نمیتونم باور کنم دو روز بعد اینکه بهم گفته بی کس و کار یهو مهربون شده باشه و بخواد ازمون حمایت کنه
من به نامزدم گفتم یا توام بیا سه تایی بریم یا اگه حرف زنونه ست بریم پیش مشاور زن
تنها نمیرم
اونم میگه حالا که مادر من میخواد باهات حرف بزنه تو نمیای رابطه مونو خودت داری خراب میکنی
من میگم میخواد باهام اتمام حجت کنه شخصیتم له میشه میگه از کجا معلوم؟
شما بودید چیکار میکردید؟