ما تو یه ساختمون با مادرشوهرم هستیم و من تازه عروس از روز اول کلا مشکل داشت مادرشوهرم با من کلا آدم نرمالی نیست و مشکل روانی داره کاملا و من خوبی میکنم و اون جوابش رو با بدی میده البته جلو شوهرم نقش آدم خوبارو بازی میکنه بعد فامیلای شوهرم چه دور چه نزدیک زمان نامزدی و عقد میرفتیم خونه هاشون احترام میزاشتن و سلام میدادن به من الان تو یه مجلسی یا جایی این فامیلای شوهرم هستم با مادرشوهرم یا خواهر شوهرم میریم و کنار اونا میام داخل مجلس همه به اونا سلام میدن جز من اصلا قیافشونو میره تو هم منم هم زمان با اونا سلام میدم منو که میبینن سلام نمیدن یا روشون رو میکنن اون ور و خودشون رو میزنن اون راه که مثلا منو ندیدن یا جلو پای همه بلند میشن فامیلای شوهرم با سه تا جاری ها سلام احوال پرسی گرم میکنن و برعکس رفتارهایی که با من انجام میدم رو میکنن منو که میبینن میشینن و بلند نمیشن حالا من احترام میزارم و جلو پای همشون بلند میشم بعد من نه بدی کردم نه کار زشتی علت این رفتارشون نمیدونم چیه و مادرشوهرم نمیدونم پشت من به دروغ چیزی گفته دیده اونا بد شدم واقعا از این حرکت و رفتار زشتشون موندم شوهرمم همش اصرار میکنه با مادر و خواهرم برو جایی دعوت میکنن حالا واقعا موندم چیکار کنم