بابا حالا شماها باردار بودین
منه بدبخت ی مدت نمیدونم چرا ویار خیلی بدی گرفته بودم مثل خانومای باردار و اصلا باردار نبودما
اصلا اصلا نمیتونستم تخم مرغ_مرغ_گوشت_ماهی درست کنم حتی و بخورم اسمش میومد حالم میخواست بهم بخوره
آنقدر آنقدر سخت گذشت بهم همش احساس میکردم همه جا بو میده بشدت وایتکس میزدم به همه جا وبازم احساس بوی ضحم داشتم
نه میتونستم چیزی بخورم نه آشپزی کنم هر روز گریه میکردم هرچقدر دکتر می رفتم ی مشت قرص معده و کورتون میدادن ک هیچ موثر نبود
دیگ میرفتم ادکلن میزدم تو دماغم از ناچاری😑
پشه خر مگس سوسک میدیدم تا مرز بالا آوردن میرفتن واین هنوز برام مونده بشدت از خرمگس میترسم🫣🫣🫣🫣🫣🫣🫣