آره خداراشکر
قبلا اینجوری نبودم خیلی دلتنگش میشدم
خیلی سختم بود که نیستش
اواقعا اینقد شده سوهان روحم و میره رو مخم و کارای مذخرفش حسمو نسبت به خودش برگردوند
الان فردا که رسید دیگه میره تو همون اتاقی که وسایلا و ابزاراشو میذاره تا شبی که بخواد دوباره برگرده سرکار
یساعت با من نمیگذرونه احمق
ما خانوما باید یه جایی پا بذاریم روی دلمون و دست از مادری کردن برداریم
وقتی زنگ زد باید با یه لحن خنثی و بی‌هیجان می‌گفتی پول ندارم و نمیدونم که باید چکار کنی
آدم به این بزرگی باید یاد بگیره که پای عواقب تصمیمات هیجانیش بایسته
عزیزم حالا که پولو براش زدم
فک کنم‌نمیدونه هنوز
داشتم بهش میگفتم دستگاه جوش برا چیت بود دریل برا چیت بود گفت حوصله بحث تدارم‌گوشیشو خاموش کرد
فک کنم نمیدونه هم پولو براش زدم
چون گفت مگه نگفتی تو خیابون بخواب همینجا میخوابم(من‌اینو نگفتم اصلا)
فدات شم من قصدم سرزنش شما نیست
من و برادرم زمان مجردیمون بعلت فوت والدینمون با همیدیگه زندگی می‌کردیم، دقیقا اونهم یک شخصیتی داشت که همیشه خشمگین، طلبکار و ناراضی بود، همیشه مسئولیت همه چیز با من بود اما همیشه هم بدهکار بودم. مشاورم کمکم کرد که یه جا این دور باطل رو بشکنم، باج ندم و کمکم برم دنبال زندگیم.
همسر شما هم با خشمش و قهرش( که اونهم یک نوع خاموش خشمه)داره شما رو کنترل میکنه، الان هم که پول رو جور کردی فکر نکن که سپاسگزار و آرومه، الان تازه طلبکاره که چرا همون اول جور نکردی و اعصابم رو خرد کردی!
دوستانه می‌گم فدات شم، روی خودت کار کن و حتما برای خودت پس‌انداز کن(منظورم پس‌انداز مشترک نیست).
کاش تاوان اشکامو بده
تاوان این بغض الانمو بده
۱۴ روزی که نیست چقد آرومم چقد آرامش دارم
وجودش آرامشو ازم‌میگیره نیومده آرامشو ازم‌گرفت
تمام ۱۴ روزی که خبر مرگش خونست یه چشمم اشکه یه چشمم خون
یکبار احساسی تصمیم نگیر بزار اذیت بشه قدر پولو بدونه
