متنفرم از خانومایی ک بچه میارن بعد هی میدن این و اون نگه داره واسشون خودشون ب کارشون برسن
حالا هم ک شکایت از وابستگی دارید؟!
عجیبه
بچه ک میارید مدیریت کنید، کار خونه رو وقتی خوابه انجام بدید،،کار بیرون رو هم بچه رو تو کالسکه ای چیزی بذارید ،بغل کنید با اسنپ برید برگردید
بدید شوهرتون نگه داره تو ماشین یا خونه
ولی نذارید بچه دو شخصیتی نشه یا وابسته این و اون
یا از الان عادت ب موندن خونه دیگران
خوشگلم حتما برا چند ساعت بذارش و استراحت کن من بچم رفلاکسیه میفهمم چقدر خسته میشی چقدر نیاز به دو نفره بودن داری کاملا حقته ساعتشم کوتاه کن که نی نی نانازی اذیت نشه مطمئن باش تو هیچی برای بچت کم نمیذاری اگه تو خونه افسرده بشی مادر بهتری هستی یا دو ساعت خلوت کنی و با انرژی برگردی سمت نی نی؟ نگران وابستگی نباش اول و اخر تو مادر اون فرشته ای و با دو ساعت دیدنش دو تربیتی نمیشه
بزرگتر که بشه اونام کمتر میان سراغش پس خودتو ناراحت نکن
از این روزا لذت ببر که دیگه برای روزای نوزادیش دلت تنگ میشه
خب مادر بودن همینه دیگه من موهام بلنده باور کن میبافمشون یادم نیست کی بافتمشون حموم به حموم باز میکنم موهامو یه دو سه سال هیچیت نمیشه کالسکه اینا بگیر ببرش باخودت اونم هوایی میخوره این هوا هم چیزی نمونده سه ماه دیگه هوا خوب میشه این مدتو طاقت بیار بعد ببرش چرا انقدر سختش کردی واسه خودت فک کن هیچکس نیست بزاری پیشش
عزیزم شما چرا انقدر خشم داری؟ مادر شدم، گناه نکردم که بخام خودم رو افسرده و محدود کنم بیرون نرم تفریح نکنم.منم نیاز دارم واسه اینکه مادرشادی باشم واسه بچم چند ساعتی با خودم یا همسرم برم تفریح و بچه به این کوچیکی نمیشه هرجایی برد،منم تنها مسئلم وابستگی مادرشوهرم بود و اینکه کلا هی دوست دارن ببیننش تند تند
منم متنفرم از طرز فکر شما.متوجه ای چقدر کم خوابی و افسردگی وجود داره بعد زایمان؟ بچه ای که رفلاکسیه باید مدام تو بغل باشه تا معدش اروم بگیره سر جمع گاهی نیم ساعت تو روز ممکنه بخوابه شبام ساعت ۲ و ۳ نصفه شب
این نسخه هارو برا خودتون بپیچید و خودتون اگر بلدید که قطعا بلد نیستید مدیریت کنید قضاوت بیجا هم نکنید
چقدر شما خوب و پر آرامشی عزیزم.چقدر حرفات بهم آرامش داد چقدر مهربونی ممنونم
آره واقعا من نیاز دارم به تفریح و استراحت مخصوصا اینکه نه ماه حاملگی هم خونه بودم همش هیجا نرفتم که مریض نشم.فقط موندم با این مادرشوهر چیکار کنم که هی فرت فرت دوسداره ببینش
من درک میکنم چون شرایطم با شما یکیه
فقط دو بار مجبور شدم نینی رو بسپارم به مادرشوهر اونم چون مجلس ختم نزدیک ترین عزیزم بود و نمیشد نینی بیاد
انقدر با بهونه های مختلف پیچوندمشون که دلشون تنگ میشه بنده های خدا خودشون میان خونمون میبیننش( البته یه وقتایی بچه رو با پدرش میفرستم خونشون در حد نیم ساعت با کلی سفارش و تهدید )
یه وقتایی با خودت بگو من خودمم قراره مادربزرگ بشم و بهتره جوری رفتار کنم که دوست دارم باهام رفتار بشه
الان نینی دو سه ماهه تربیت خاصی نداره ولی به محض اینکه پروسه ی تربیت شروع شد باید کاملا جدی برخورد کنی که بعدا پشیمون نشی
