تازه زایمان کردم مادرشوهر و خواهرشوهرا اسیرم کردن بیاین

اخه ی چه وحشی بوده ههههه البته بهت بر نخوره من خودم به این حساسی هیچوقت دلم نمیاد با یه دختر بچه ۱۴ ساله اینجوری بکنم 

آهان درسته 

اگه آدمهای خوبی هستن

دنبال بهونه های الکی نباشین و فاز روشنفکری در نیار

خوب بود اصلا به بچتون عشق و محبتی نداشتن؟؟ 

چرا فکر میکنین اونا برای بچتون خطرناکن؟؟ 

مادر بزرگ و عمه هاشن

من سالها تو ساختمون مادرشوهرم بودم.. از عشقی که به بچم داشتن، روزی چند بار میبردنش

و من کیف میکردم که بچم داره با عشق و محبت بزرگ میشه

اصلا هم دو تربیتی نشد و وابسته خودم بود

ماهم تو ی ساختمونیم ولی هفته ای یبار وقتی دختراش دورهم جمعن میرم.. مادرشوهرم عادت نداره ب دخترم..  دخترم اصلا نمیمونه پیشش چون عادت نداره بهش.. سعی کن هفته ای یبار بری. تربیت بچه ت از دستت خارج میشه.. اگه اومدن گفتن بچه رو بده بگو دوس ندارم بچه م تنهایی جایی بره بعدا خودمون سر میزنیم بهتون.. رک و راست

خانومی زیاد حساس‌نباش

مگه بچه دو میذاری پیش خانواده شوهرت براش کلاسای فحش و ... میذارن؟

خانواده شوهرم آدمن و ممکنه اشتباهاتی داشته باشن و مثل خودمون که کامل نیستیم

ولی دشمن نوه شون که نیستن

اصلا بدون شما ببرن، چه مشکلی داره؟؟ 

از این فرصت برای ریکاوری خودت استفاده کن

منظورمو بد گرفتی عزیزدلم من خودم مادرم و از تمام سختی هاش خبر دارم تو عالی ترین مادر هستی من خودمم  بچمو میذارم پیش مامانم گاهی و اونم به بچه وابسته شده بود جوری که میومدیم خونمون گریه میکردیم خب وقتی من بچه رو میسپارم دست مادرم قاعدتا وابستگی هم ایجاد میشه نمیتونم بگم که مامان نمیخوام ببینیش وقتی خودم باعث این وابستگی شدم! حرفم اینه اونام قصد مزاحمت ندارن از ذوق و دلتنگیشونه عزیزم کارتم اشتباه نیست اصلا

بچه کوچیک چجور وابسته نمیشه ن بخدا من امسال فهمیدم یکی دوبار پسرمو پیش مادر شوهرم میزاشتم سینه خودشو بهش داد بود خودش از دهنش پرید گفتم چرا اینکارو کردی سینه خودش گاهی اوقات ترشحات داره واسه ش بد بوده تازه اون خودش ناراحت کرد گفت خب یکی دوساعت طول میکشید خریدات چیکار میکردم میگفتم خب چرا من هرچی زنگ میزدم میگفتی نه خوبه یا خوابه یا بازی میکنه دیگه هیچی نگفت 

مادرشوهر و خواهرشوهر های شما، شاید اهل محبت ورزیدن نیستن و براشون فرقی نداره

و گرنه طاقت دوری نوه شون رو نداشتن 

شاید هم رفتار سرد شما باعث این اخلاقشون شده

بله دوس ندارم دخالت کنن تو تربیت بچه م.. هر سری چایی میخورم میگه به بچه هم بده دوس داره.. اخه بچه ۱۱ ماهه چای میخوره.. منم میگم دوس ندارم بهش بدم.. البته پسر خواهرشوهرم همسن دخترم..  مادرشوهرم بیشتر وابسته ی اونه.. خدا رو شکر با من و دخترم کاری نداره زیاد..

خوبه که دوستش دارند. اگر اصلا بهش اهمیت نمی‌دادن و اصصصلا تحویلش نمیگرفتن ناراحت میشدی

اره بخدا بعد برمیگردن میگن ما خودمون بزرگش کردیم از این حرف ها م بگذریم اون بچه فقط باید باتو باشه و از تو ارامش میگیره من تجربه ش کردم میگم اشتباه بخدا گناه دارن اونا هم اصلا انقدر نزار وابسته ش بشن هم بچه اذیت میشه هم مادر شوهرت یا دیگه کم کم بچه ت ازت ضده میشه من خیلی دیدم دختر دایی خودم الان از مامانش خوشش نمیاد همش باهم جروبحث میکنن زنداییم میگه خودم مقصر بودم خیلی میزاشتم بره پیش مادر شوهر دوتا دختر دیگه داشت دیگه اون اشتباه نکرد اما الان بزرگ ۱۶ سالشه خیلی اذیتش میکنه