۴شنبه ساعت۱۱شب اومد وتا۵صبح فقط غیبت کردیم وحرف زدیم من گریه کردم یهو۵شنبه رفت شهرشون
نمیدونی اون۵شنبه رفته شهرشون قرارپسفردا بیاد
کلی اینمدت اذیت شدم
هرروز زنگ میزد فقط میگفتم برگرد
دیشب کلی گفتم زودتربیا اول گفت جمعه بس اصرارکرد گفت۵شنبه تابعدظهر میرسم شهرمون
خیلی خوشحالم
میخوام یکم انرژی بگیرم فردا مرتب کنم همه جارو که میاد فقط غیبت کنیم وباهاش حرف بزنم