اومدم خونه بابام مامانم خونه نیست باباجون و دخترم دارم آجیل میخورن و کلیپ طنز میبینن منم کنار بخاری نشستم چایی میخورم
عاشق برنج وغذای گوشتیه
دوست دارم سنگ‌تموم براش بزارم
امروز کلی خوراکی گرفتم که شب تاصبح بیداریم باهم بخوریم
انقدر دلم براش تنگ شده ساعت۳زنگ زد کلی گریه کردم که برگرد.
بهم گفت دخترخوبی😂😂اخ تنها دوست بامعرفتمه
عین خواهر نداشتمه
برگه باید صحیح کنم خستمه
نمیدونم برم سوپر مارکت یا بگم اسنپ بیاره یه شکلات تلخ میخوام فقط😭🤔
امشب دلم گرفته رو مبل نشستم نی نی سایت میگردم
به شدت خسته، خسته از همه چی دلم‌میخواد یه خواب طولانی برم و البته بداخلاق
اومدم شات از نمونه سوال بگیرم بفرستم برام کپی بگیرن
درسمم خوندم
اومدم یکم استراحت
لپ تاپ بغلم
دراز کشیدم کف اتاق
بخاریمم خاموش شده دارم یخ میزنم حسش نیس روشن کنم
همین الان با نامزدم دعوا کردم اعصابم خورده
تومطب دکترم
نوبت اینترنتی گرفتم
الان که اومدم حضوریا رو زودتر راه داده
دکترم بجای 5
ساعت6اومد😐😐😐
نمازخوندم و ظرفارو شستم الانم دراز کشیدم وسط پذیرایی
خسته از بیرون اومدم نشستم رومبل یه پام زیر رونمه یه پام آویزونه پشتمم تکیه دادم 😆 تلویزیونم روشن کردم زدم فیلیمو عکس مهراوه رو صفحست خواستم یه کم بخوابم بعد بلند شم یه سری کارای اداره رو آماده کنم که دخترم گفت بابا گوشت خریده یهو😣این جوری شدم گفتم بیار خوردش کنم الان سینی و چاقو منتظر منن ولی خدا وکیلی خسته ام😩
