بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
منم عمه شوهرم همین مدل بود البته احساس خیلی نزدیکی به شوهرم می کرد همچین ک گاهی سینه شوهر منو میگرفت ...
منم رابطه را تا بیییخ از قصد قطع کردم، ی چی گغتم بهش ک بره پشت سرشم نگاه نکنه... واقعا خیلی بی تربیت و بدآموزی داشت خیانت دزدی دوبهم زنی براش مث آب خوردن بود..
همه کار از روی حسادت در حق همه به هیچکس رحم نمیکنه حتی طرف هزاران خوبی بهش کرده باشه ابروشو خریدم نزاشتم بی ابرو بشه شوهرش دادم به زور حتی یک خواستگار نداشت خانوادش خواهش کردن منم کردم بعد هفت سال حدودا چندروز پیش فهمیدم چه تهمتا وحرفا واسم درست کرده که حتی توانشو ندارم ثابت کنم داغونم منی که انقدر ابروم واسم مهم بود این با تمام وجود تلاش کرد که ابرومو ببره ومن به جدایی فکر میکنم تاپیک اخرمو بخونی میفهمب
خدا چه قشنگ میگه:اگر عالم و آدم مخالفت باشن!فقط کافیه من بخوام میرسونمت، مطمئن باش
هم اتاقی های منم خیلی بی حیا بودن سال اول دانشگاهم که یک خوابگاه دیگه بوده دخترها جای خصوصیشون هم ر ...
من دانشگاه بودم بوه ها گفتن هم اتاق جدید اومده برلت رسیدم خوابگاه در رو که باز کردم این خانم یک سوتین تنش بود بدون شرت ایستاده بود داشت ارایش میکرد هنگ کردم در رو بستم رفتم بیرون چند دقیقه دیگه رفتم دیدم همون شرایطه دختره گفت چرا فرار کردی اول فکر کردم اشتباه اومدی....شرایط بدی بود پس فرداش کلا رفتم از پیشش