2777
2789

سلام دوستان...تو یکی از تاپیکام درمورد ایشون و باز شدن گره برادرم صحبت کردم.
امامزاده مومد حسن یکی از نوه های امام حسن مجتبی هستن ی بچه ۷ ساله ک میگن ک کافرا دنبالشون کرده بودن و زنده زنده پوست ایشون رو کندن.
مرقد ایشون تو استان لرستان و حوالی شهرستان الیگودرزه و بارگاهشون مثل ی چراغ پرنور  بین کوه های سر بفلک کشیده لرستان میدرخشن.
ایشون چون بچه هستن فوق العاده حاجت روایی دارن و شفا میدن نمونه اش برادر خودم؛خاله ام؛شوهر عمم؛یکی دیگ از عمه هام‌.خاله ام و.....
مسیر زیارتی ایشون اوایل فوق العاده سخت و خطرناک بود اما الان الحمدالله درستش کردن و حدودا ۴ یا ۵ ساعته(بستگی داره از کدوم شهر بخواین برین از الیگودرز یا کوهرنگ)
فوق العاده مسیرش راحت شده و بااینکه کوهستانی و سخت بود اما میگن تاالان از دماغ کسی قطره خونی نیومده چون خود آقا میبره و میاره زائراشو...
 اگ هستین بگین تا از معجزاتشون ک خودم بچشم دیدم بگم و عکسای امامزاده رو بزارم😊

کیستند اینان رفیق نیمه راه! وقت جانبازی ب کنج خانه ها!وقت جنگ امد تماشاگر شدند صلح امد لاله پرپر شدند.يا علي! بار دگر اعجاز كن مشت‌هاي كوفيان را باز كن  

من دو سال تمام بیهوده یه مسیر طولانی رو برای درمان حضوری پسرم می‌رفتم که بی نتیجه بود.😔 الان  19 جلسه گفتاردرمانی آنلاین داشتیم و خودم تمرین میگیرم و کار میکنم. خدارو شکر امیرعلی پیشرفت زیادی داشته 😘

اگه نگران رشد فرزندتون هستین خانه رشد  عالیه. صد تا درمانگر تخصصی داره و برای هر مشکلی اقای خلیلی بهترین درمانگر رو براتون معرفی میکنن من از طریق این لینک مشاوره رایگان گرفتم، امیدوارم به درد شما هم بخوره

منتظریم

دوست دارم آدمها کنار اعتقادات متفاوت،به چشم همنوع به یکدیگر نگاه کنند و به همدیگر احترام بگذارند نه اینکه با چشم غره و صورت کج کردن از کنار هم بگذرند...از کسایی که اهل نیش و کنایه زدن و مسخره کردن هستند بیزارم چون نمیدانند هیچ یک از ما انسانها بی عیب و نقص نیستیم پس خندیدن به عیب دیگران و ندیدن و فراموش کردن عیبهای خود،بسی جای تفکر دارد...🌹طراوت هستم دختر وسط تابستان.🌹
اتفاقا منم بابام رفت و حاجت روا شد ولی خودم نرفتم

عزیزم🌼

کیستند اینان رفیق نیمه راه! وقت جانبازی ب کنج خانه ها!وقت جنگ امد تماشاگر شدند صلح امد لاله پرپر شدند.يا علي! بار دگر اعجاز كن مشت‌هاي كوفيان را باز كن  

سلامتی امام زمان




سلامتی خودم و خانواده م




مرسی ازمحبتتون




عزیزم لطفا لطفا لطفاویژه برام دعاکن..شمادلتون پاکه لطفا برام دعاکنین ...دعا درحق دیگران زودتر اجابت میشه




من طلاق گرفتم..لطفا دعاکن ب زودی بایک فردعالی ازدواج کنم و انتخاب عاقلانه ای انجام بدم و واقعا این دفعه خوشبخت بشم ک پدر و مادرمم خوشحال بشن ک خوشبخت و عاقبت بخیر شدم


فرزانه هستم

از معجزاتشون بخوام بگم برادر خودم دوسالگی تشنج کرد و دچار عفونت مغزی شد.از اون موقع دچار معلولیت ذهنی و مشکلات رفتاری شد.

اون موقع ک ما برای اولین بار رفتیم سال ۹۴ بود؛ مادرم خیلی شدید بی تابی و گریه میکرد یادمه همون شب اول داداشمو تو بغل گرفت رفت کنار قبر اصلی آقا ک تو زیر زمین حرمشون بود..میگفت ی عطر و بوی خاص با ی خنکی دلنشینی در هم ادغام شده بود..میگفت نصف شب شده بود همه رفته بودن و جز من و داداشت و ی پسر جوون هیچکس نبود..دست داداشمو با پارچه سبز رنگ بسته بود ب ضریح آقا..

میگ منم هی دعا و گریه و زاری و مناجات کردم.

مادرم میگه ی ذره ک گذشت دیدم گره دست داداشت خود ب خود از مچ دستش باز شد..میگه من با خودم گفتم لابد بچه اس تو خواب ورجه وورجه کرده باز کرده میگه ی بار دیگ محکمتر این بار دوتا گره بستم ب دستش..

میگه طولی نکشید ک دیدم اینبار گره از خود ضریح باز شد..💔💔😍😍میگ اون پسر جوون داد میزد میگفت من دیدم ک باز شد من دیدم ک باز شد میخواستن اذان پخش کنن ک مادرم بخاطر ارامش برادرم و اینکه جمعیت ازدحام نکنه اجازه ندا.د

مادرم با یکی از خادم ها ک صحبت کرده بود؛ینی گره داداشم دوبار ی بار از دستش ی بار از ضریح باز شد..خادم اونجا ب مادرم میگفت وقتی بار اول باز شد نباید شک میکردی دوباره میبستی.

خادم ب مادرم گفته بود بچه ات کور نبوده ک یهو چشمش باز بشه کر نبوده ک گوشش باز بشه یا فلج نبوده ک یهویی بلند شه روند بهبودیش تدریجیه.....الانم الحمدالله بد نیست ما راضی هستیم ب رضای خدا..وجود برادرم سراسر برامون نعمت و برکت بوده و هست....

ینمونه دیگ شوهر عممه ک ی غده تو سرش داشت و عملش فوق العاده ریسکی بود ممکن بود حین عمل.....

کار حتی ب طلب حلالیت هم رسیده بود،عمم براش نذر کرد و عمل شوهرش با موفقیت همراه بود و الان صحیح و سالمه؛؛اونقدر اعتقادش قوی شده ک هر سال نذر میده و میگه من از مومد حسن حاجت گرفتم...

خالم هم ی دختر داشت؛ شوهرش خیلی تحت فشارش گذاشته بود ک من پسر میخوام خالم تو بارداری دومش بازم دختر دار شد؛اما چندماه طول نکشید ک شیر ب شیر شد و پسر دار شد اسم پسرشم گذاشت محمد حسن چون میگه از مومد حسن دارمش.

یکی از عمه هام هم پسر کوچیکشو از اقا گرفته و هرسال ی نذری در نظر داره.....



کیستند اینان رفیق نیمه راه! وقت جانبازی ب کنج خانه ها!وقت جنگ امد تماشاگر شدند صلح امد لاله پرپر شدند.يا علي! بار دگر اعجاز كن مشت‌هاي كوفيان را باز كن  

اما اما مهم‌ترینش خاله مادرمه که میگه که یکی از فامیلای شوهرش لودرشونو دزد برده بود و اینا همه زندگیشون همون لودر بود که از معجزه‌های امامزاده شنیده بودن نذر می‌کنند میگن که لودرشون پیدا بشه و در عین تعجب امامزاده یک شب به خوابشون میره و آدرس لودر رو بهشون میده که لودر در فلان جاست... اینا هم در عین ناباوری میرن و لودرشونو پیدا می‌کنن و فردای همون روز با کلی نذورات و گوسفند برای قربانی کردن همگی دسته جمعی میرن زیارت و خالم میگه که رفتنشون دسته جمعی بوده جوری که پشت نیسان مثل خونواده نقی بساط پهن کرده بودند و همشون با همدیگه رفتن.... بچه‌ها همه اینایی که دارم بهتون میگم واقعیته و ذره‌اش دروغ و شبهه نیستش من معجزه‌های زیادی از آقا دیدم و شنیدم امامزاده ممد حسن معروف هستند در حاجت دادن چون بچه‌ان خیلی حاجت میدن و اینکه یکی از خاله‌هام زمانی که رفته بود زیارت جلوی چشمش یک دختر کور شفا پیدا می‌کنه و چشمش بینا میشه و اینکه هر وقتم که ما می‌رفتیم همیشه در واقع وقت و بی وقت مثلاً می‌دیدی بعد از ظهر یا هنوز مونده به ظهر اذان پخش می‌کردند و آقا یه نفرو شفا داده بود که حالا باعث هجوم خیلی زیادی از جمعیت می‌شد که خودم چندین موردش رو به چشم دیدم انشالله هر کس که این تاپیک منو می‌خونه حاجت روا باشه و برای منم یک صلوات بفرسته پیشنهاد میکنم اگه شرایطشو دارین حتماً به زیارت این امامزاده برین و خودتون این حس و حال استثنایی رو تجربه کنید

کیستند اینان رفیق نیمه راه! وقت جانبازی ب کنج خانه ها!وقت جنگ امد تماشاگر شدند صلح امد لاله پرپر شدند.يا علي! بار دگر اعجاز كن مشت‌هاي كوفيان را باز كن  

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792