مادرشوهرم شوهر نداره برادرشوهرمم قبلا ماشین نداشت هرمهمونی جایی بود من میبردمشون الان زن گرفته ماشینم گرفته باز هرجایی میشه زنگ میزنه میگه مامان وشما ببرین بعد خودش بازنش تنهامیاد چه برخوردی کنه شوهرم چنددفعه زنگ زده بهونه جور کردیم ولی بازهی زنگ میزنه هربارم که بهونه جورکردیم بازاخر مجبورمون کرده مابریم بازدنبال مادرشوهرم خسته شدم منم میخوام خودم برم ایتور اونور