جلوش لوس حرف میزنه جلو من بدون ارایشه اونو میبینه ارایش میکنه حتی ابجیمم فهمیده چیکار کنم؟خونه کناریمون میشینن همیشه میبینمش نمیتونم ارتباطمو باهاش قطع کنم فامیل هم هستیم
در خاطرات نیل آرمسترانگ نوشته بود::من آدم حساسی نیستم.وقتی خانه والدینم را ترک کردم گریه نکردم،وقتی گربه ام مرد گریه نکردم،وقتی در ناسا کار پیدا کردم گریه نکردم،و حتی وقتی روی ماه پا گذاشتم گریه نکردم..اما وقتی از روی ماه یه زمین نگاه کردم،بغضم گرفت.با تردید با پرچمی که بنا بود روی ماه نصب کنم بازی کردم..،از آن فاصله رنگ و نژاد و ملیتی نبود..ما بودیم و یک خانه گرد آبی...با خود گفتم انسان ها برای چه می جنگند..؟شصت دستم را به سمت زمین گرفتم و تمام دارایی ام و کره زمین با آن عظمت پشت شصتم پنهان شد و من اشک ریختم..
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
نامزدم اومد خونمون رفت خونشون ارایش کرد دوباره اومد😐
عیزم میگم که دست خودش نیس مشکل جیندگیشه😂
اگه همینجوری ادامه بدی احمق فرضت میکنه و یهو دیدی به نامزدت پیام داد مثلا به کمک احتیاج داره جیندا خانوم🥹🥹
انقد دیدم از این خونه داغون کنا که هفت سال بعدتم میتونم تصور کنم
Türk🐺❤ اقایون محترم دلیل بودنتون تو سایت زنانه درحالی که ددی سایت هست کاملا مشخصه که برای چیه اون به کنار ازتون خواهش میکنم وقتی بیرون هستین مثل دختر ندیده نگا نکنین شما خودتون خواهر مادر دارین وقتی به دختر و یه زن البته هولارو فاکتور بگیریم نگا میکنین و تیکه میندازین تو چشم اون خانم یه موجود هول و کنه هستین خواهشا کمتر خودتونو خار کنین و دست از سر خانما بردارین
مطمعنی؟ آخه مرد متاهل به چه کار ادم میادبازم به هردلیلی از کسی خوشتون نمیاد خوب قطع رابطه کنید
با رل بقیه دوستامم همینجوری رفتار میکنه ازشون پرسیدم
در خاطرات نیل آرمسترانگ نوشته بود::من آدم حساسی نیستم.وقتی خانه والدینم را ترک کردم گریه نکردم،وقتی گربه ام مرد گریه نکردم،وقتی در ناسا کار پیدا کردم گریه نکردم،و حتی وقتی روی ماه پا گذاشتم گریه نکردم..اما وقتی از روی ماه یه زمین نگاه کردم،بغضم گرفت.با تردید با پرچمی که بنا بود روی ماه نصب کنم بازی کردم..،از آن فاصله رنگ و نژاد و ملیتی نبود..ما بودیم و یک خانه گرد آبی...با خود گفتم انسان ها برای چه می جنگند..؟شصت دستم را به سمت زمین گرفتم و تمام دارایی ام و کره زمین با آن عظمت پشت شصتم پنهان شد و من اشک ریختم..
نامزدت اگه مرد باشه چند بار سگ. محلش میکنه حساب کار میاد دستش
تو همه عکسامون چسبیده ب نامزدم🥲چمد روز پیش دورهمی داشتیم
در خاطرات نیل آرمسترانگ نوشته بود::من آدم حساسی نیستم.وقتی خانه والدینم را ترک کردم گریه نکردم،وقتی گربه ام مرد گریه نکردم،وقتی در ناسا کار پیدا کردم گریه نکردم،و حتی وقتی روی ماه پا گذاشتم گریه نکردم..اما وقتی از روی ماه یه زمین نگاه کردم،بغضم گرفت.با تردید با پرچمی که بنا بود روی ماه نصب کنم بازی کردم..،از آن فاصله رنگ و نژاد و ملیتی نبود..ما بودیم و یک خانه گرد آبی...با خود گفتم انسان ها برای چه می جنگند..؟شصت دستم را به سمت زمین گرفتم و تمام دارایی ام و کره زمین با آن عظمت پشت شصتم پنهان شد و من اشک ریختم..