البته دوسالی میشه ازدواج کردم
خانواده شوهرم ی خانواده با فرهنگن کلا خوبن یعنی نشده چیزی بخوام ازشون نخرن
فقط همین پسرو دارن و خواهرشوهرم شهر خیلی دوری ازدواج کرده
من نمیسازم باهاشون کلا ی ادم درونگرام اما اونا بیشتر دوس دارن پیششون باشیم
مادرشوهرم ازمنم جوونتر مونده انتظارات زیاد داره
یعنی کاری کرده شوهرم ی روز نره خونشون عذاب وجدان بگیره و اینم منو حرص میده شوهرم خیلی ب خانوادش اهمیت میده و من حسودی میکنم
اصلا گیر کردم این وسط چیکاار کنم ی چیزایی یادم بدین؟