سرشب رفتیم خونه ی پدر شوهرم جاریم هم بود. ب محض نشستن مادر شوهرم گفت پول نداریم پدرشوهرم گفت حیرونم پدر شوهرم زمینهای کشاورزی زیادی داره ک همه رو سندشون و اختیارشون داده دست پسر سومیش اونو کلا همه کاره میدونه شوهرم گفت فلانی مگ زمین 40 قصب مسکونی نفروخت چرا سپرده نکرد تو حسابت ک هرماه پولی داشته باشین یهو پدرش گفت اسم اونو نیاره اون اگ نباشه من هیچی نیستم شوهرم ناراحت شد بلند شد رفت بیرون. بعد رو کرد ب ما جاریا گفت فلانی خوبه و هوامو داره منم باردارم یه حرفی ب شوهرم زد منم عصابم بهم ریخت گفتم اگ برات کاری میکنه با پول تو ماشین صفر خریده آدم بیکار ازکجا آورده بیا زمین بده منم خرج میدم. تازه اصلا خرجی نمیده فقط معتادن تریاک میخره هیچ وقت هیچی تو خونشون نیست بعد زنو شوهر شدن بسر منو هزارتا حرف زدن حالا من میلرزیدم اینام عقل نداشتن من باردارم خیلی عصبی ام ازشون حالا ازاون موقع شوهرم میگ یکبار نفرین نکنن گفتم تو ک چیزی نگفتی نفرین کنن اونام پدرو مادری درحقشون نکردن شوهرم چن سال پیش بدهی بالا آورد خداشاهده درخونمو بازنکردن
من دو سال تمام بیهوده یه مسیر طولانی رو برای درمان حضوری پسرم میرفتم که بی نتیجه بود.😔 الان 19 جلسه گفتاردرمانی آنلاین داشتیم و خودم تمرین میگیرم و کار میکنم. خدارو شکر امیرعلی پیشرفت زیادی داشته 😘
اگه نگران رشد فرزندتون هستین خانه رشد عالیه. صد تا درمانگر تخصصی داره و برای هر مشکلی اقای خلیلی بهترین درمانگر رو براتون معرفی میکنن من از طریق این لینک مشاوره رایگان گرفتم، امیدوارم به درد شما هم بخوره