2777
2789

چند روز نامادری شوهرم(مادرشوهرم چند سال پیش فوت کرده) که باهم ارتباط خوبی داریم و خیلی با من دردل میکنه و منو رازدار خودش میدونه یه حرفی بهم گفت که:

من از فلانی(یکی از خواهرشوهرای من) ناراحت شدم به من رک گفته شب یلدا دختر و دامادم رو دعوت نکردی(خواهرشوهرم دخترش ازدواج کرده) مگه تقصیر من بود حاج آقا خواست تعداد زیاد نباشه دعوت نگرفت. 

وقتی بهم این حرفو گفت من شبش به شوهرم گفتم که چرا خواهرت این زنو مقصر دونسته و همچین حرفی زده. ادامه داره.... 

خب

تو یک زنی ^_^..! زیبا باش! لباس خوب بپوش! ورزش کن! مواظب هیکل و اندامت باش! هر سنی که داری خوب و زیبا بگرد! همیشه بوی عطر بده! مطالعه کن و آگاهی ات را بالا ببر... خودت را به صرف قهوه ای یا چایی در یک خلوت دنج مهمان کن! برای خودت گاهی هدیه ای بخر! وقتی به خودت و روحت احترام میگذاری احساس سربلندی میکنی آنوقت دیگر از تنهایی به دیگران پناه نمیبری و اگر قرار است انتخاب کنی کمتر به اشتباه اعتماد میکنی یادت باشد .."برای یک زن عزت نفس غوغا میکند"          

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید.

دیشب خونه یکی دیگه از خواهرشوهرام تولد دعوت بودیم. پدرشوهرمو زنش نبودن. 

برادرشوهرم صحبت شب یلدا کرد که اون شب خونه باباشون چقدر خوش گذشت یه آن شوهرم گفت

چه فایده داماد خواهرمو که دعوت نکردن خواهرم ناراحت شد گله کرده. 

برادرشوهرم گفت کی گفته؟ به تو حرفی زده؟ 

شوهرمم گفت نه یکی دیگه خبرو بهم رسونده

خوب خودش،زبون نداره مگه 

همون موقع با خواهرشوهرت میگفت 

پدرتون گفته شلوغ نکن 

به بچه م فکرمیکنم،به حس بارداری ، حس شیر دادن به یه تیکه از وجودخودت و عشقت ، حس نفس کشیدن های ریز ریزش تو بغلم خیلی اوقات تو درونم حمل میکنم . با خودم میگم خدایا میشه من بچه خودم رو ببینم!  🌷   دوستان گلم این امضای من بود سالها ...بعد معجزه خدا رو دیدم دلتون خواست سر بزنید به تاپیک خاطره زایمانم ...امیدوارم خدا به هر کس دلش میخواد به حکمت و مصلحت خودش ببخشه...🥰
خود همون خواهرشوهرم تو جمع بود من دیدم رنگ به رنگ شد و یه نگاه به من کرد چون همه میدونن فقط من با زن ...

چقدر زشت ...شوهرت چه حرفی بوده زده حالا 

بیچاره اون زن بابا 

که حتی حق نداره تعیین کنه با شوهرش 

کی بیاد کی نیاد 

زوری مگه میشه 

همون جا جلو جمع میگفتی خوب هر کسی اختیار زندگیشو داره برا مهمون دعوت کردن 



به بچه م فکرمیکنم،به حس بارداری ، حس شیر دادن به یه تیکه از وجودخودت و عشقت ، حس نفس کشیدن های ریز ریزش تو بغلم خیلی اوقات تو درونم حمل میکنم . با خودم میگم خدایا میشه من بچه خودم رو ببینم!  🌷   دوستان گلم این امضای من بود سالها ...بعد معجزه خدا رو دیدم دلتون خواست سر بزنید به تاپیک خاطره زایمانم ...امیدوارم خدا به هر کس دلش میخواد به حکمت و مصلحت خودش ببخشه...🥰
چقدر زشت ...شوهرت چه حرفی بوده زده حالا بیچاره اون زن بابا که حتی حق نداره تعیین کنه با شوهرش کی بیا ...

آره جوش زن پدرشوهرمم خیلی میزنم بیچاره یه در لی باهام کرد

چقدر از شوهرت بدم اومد

یازم حالیش نشده باباش مقصره رفته طرف داماد خواهرش گرفته 

حقا ک لیاقت ندارن باید ی زن بابای عقریته میداشتن

فقط 24 هفته و 3 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز