ب زبون آوردنش راحته
ولی خوب خیلی سخته:)
ب شدتت وابستش شدم و دوسش دارم
خودمم از این وضع خسته شدم هیچ وقت اونی نبود ک میخواستم
ولی خب الان دوسش دارم
همش میگم کاش اون روزی که برگشت و زنگ زد جوابشو نمیدادم. ولی دیگع فایده نداره
اون زمانیم ک برگشت اتفاقا با ی شخص خیلی خوب فهمیده در ارتباط بودم که ارتباطمو باهاش دیگه قطع کردم
خیلی خستم از وقتی اومده همه چیمو زیر رو کزده انگار دیگه اون آدم قبلی نیستم صدبار غرورمو گزاشتم زیر پام تا جایی ک الان دیگه حالم از خودمو رفتارامو این پیگیریا بهم میخوره
انگار جای منو اون عوض شده حالا منم که اونو بیشتر دوس دارم
نمیدونم چیکار کنم میدونم رابطرو بزنم بهم داغون میشم
حتی نمیدونم اگه برم اون ناراحت میشه یا ن
هیچی نمیدونم ولی خوب اینم بگم من خیلی آدم شکاک و گیریم شاید همه اینا توهماتمه ک همش فک میکنم تو فکر یکی دیگش با یکی در ارتباطه یا هزارتا چیز دیگه
خودشم هزاربار گفته بدش میاد از این بی اعتمادیا ولی خوب دس خودم نیس😭