دقیقا من همون شرایط دختره تو فیلمو دارم
دوستام بهم خیانت کردن
پشت سرم خندیدن که چقدر راحت گولم زدن
قشنگ میفهممش هروقت یادم می افته انگار کبدم اتیش میگیره سرم داغ میکنه
همون شبی که فهمیدم دوستام خیانت کردن رفتم داخل ضریح شاه عبدالعطیم بخشیدمشون ولی برای ارامش خودم
بعد اون اتفاق رفتن پشت سرم حرف زدن که به نفعشون تموم بشه
تو دانشگاه دوست صمیمیمو ازم گرفتن
و من فکر میکنم یک روزی میرسه که کارشون به من گره میخوره و اون موقع من میتونم انتقام بگیرم یا هنوز بخشیده باشم