یکی به دادم برسه بخاطر خدا

مرده شور دلیل محکمه پسندشونو ببری 

اینا بهانست واسه توافقی 

چی بدتر ازینکه کسی ک باید آرامش بهت بده همراهت باشه 

هرز بپره هیزی کنه بزنه فحش بده تحقیر کنه تحریم کنه و صدور توقع انگار برده ایم همش گروکشی بیای میام و ...

دوزار احساس آدم  بودن برامون نزاشتن حرفم بزنیم هر انگی بهمون میزنن بی غیرته اونوقت وقتی سالی 3 بار بیشتر بهمون دست نمیزنن نمیگن زنمون آدمه غریزه رو خدا تو وجودش گذاشته 

من که جسم و روح و روانم به یغما رفت جوونیم به فنا 

فقط جلو چشم مردم بیشتر زنا و دخترا شوهر خوبن 

دلم ی فردین میخاست ی کفتار گیرم اومذ

چی بگیم اخه

هر کی ی دردی داره

منم خودم حالم خوب نیست بخاطر بچم تحمل میکنم و بخاطر خدا

فقط واسه اینکه در جریان جزییات شراکتش نیستی اینهمه فکر و خیال میکنی یا چیزی ازش دیدی

عزیزم اروم باش شاید با شریکش به مشکل خوردن نمیخواد به تو بگه عصبی هست یکم بهش مهلت بده میدونم تو شرایط سختی هستی ولی عاقلانه تصمیم بگیر و به دلت گوش نده و مثبت فکر کن یکم به فکر خودت و بچه ات باش و همه چیزو بسنج

😢😢😢عزیزم خانما سرشار ا احساسن ولی مردا فقط خودشونو میبینن. خواهرم تو دادگاه طلاقش خیلی حالش بد بود با همه بحث میکرد به قاضی گفته یعنی من هیچ حقی ندارم قاضی م گفته بود تو ایزان زن فقط یه حق داره مهریه مرد هم حق طلاق. 

خیلی سختی کشید تاجدا شد 

بخدا مگه غیر اینه

بخدا با همه چی خودشون و خانوادشون می‌سازیم می‌شنویم دم نمی‌زنیم می‌بینیم به رو نمیاریم حذف میشیم صبر میکنیم

واقعا خدا صبری داره

سالم. زندگی می کنیم و به کسی کار نداریم همه به ما کار دارن 

تهش ما بد اونا خوب

شوهرم عوض تشکر خیلی راحت ریده به تمام ماهیت وجودم و میگه هری 

پشتوانه ام که فقط هستن اونم از نوع دکوری

چرا من اصلا نمیتونم مثل شماها صبور باشم.واسه کوچکترین چیز هم قشقرق راه میندازم .تا نگه ببخشید ولی کن نیستم 😕😕😕

اوه داستان بد شد که من فکر کنم ادم خوبی هست و فقط عصبانی شده😐

اروم باش عزیزم.من با خدا معامله کردم ازش خواستم با خوشبختی و موفقیت پسرم هر کمبودی تو زندگیم هست برام جبران کنه اگه دلش خواست

البته بچه پررو ام برا خودمم خیلی ازش میخوام ولی دلم نمیاد سرش غر بزنم فقط وقتی حالم بد میشه گله میکنم و گریه زیااااد بعدش بهتر میشم

مردای ایرانی واقعا حیثیت همه رو بردن هرکدوم ی مشغله داره و زن الویت آخر

شوهر من میگه الویت مادرم میگم چرا منو بدبخت کردی گفت برا مادرم 

مادرم خوب حق مطلبو ادا کرد نزاشت من بله بگم ذاتشو نشون داد گفتم اینا خوب نیستن بابام گفت آبروم الان من هستم یک خل و آبروی پدرم اونم پدری ک دکوری واقعا فقط از بچگی بخاطرش هبچ کجا جا نداشتیم همه تو رو خوب بودن