آره بابا الکی فرار میکنن و طلاق میگیرن
دختر دایی مامانم همین دو سال پیش فرار کرد واسه اینم خاستگاری نیومده بودن مامانش شب فهمیده بود دختره با کیه بعد گفته بود جنازتم رو دوش اون نمیندازم و کلی دعوا کرده بود اینم فردا صب مدرسه رفتنی با پسره فرار کرده بود روز عروسیش نامزدم اونجا بود ما رو هم دعوت کرده بودن ولی من امتحان داشتم نرفتیم میگفت عین سگ پشیمون بود پسره خیلی بی شعوره تو یه چند تا از فیلما که دیدم واقعا پشیمونی رو میشد از چشماش خوند ولی همون روز قسم خورده بود هر طوریم شد بمونه و بسوزه و بسازه