2777
2789
عنوان

چرا بعد ازدواج دیگه خونوادم دوستم ندارن

| مشاهده متن کامل بحث + 1499 بازدید | 139 پست
منم شرایطم تقریبا همین بود ولی خندم نمیگیره. اوایل برام مهم نبود و واقعا کوچیکترین توقعی هم نداشت ول ...

دختر من خواهرم اصرار کرد مامانه گناه داره حرف بزن باهاش گفتم یه زنگ نزده به من یه تیکه وسیله یه جفت لیوان نخریده بگم اونم می‌دونه من بچه ام گفت پول نداره نگو اینطوری 

بعد فهمیدم داره واسه خواهر کوچیکم که ۶ سال از من کوچیک تره جهاز میخره جمع می‌کنه 🤣🤣🤣🤣🤣فکر کنم منو از تو سبد دم خونه برداشتن🤣🤣🤣🤣🤣

خنده ی من از گریه غم انگیز تر است 

من قلبم به هزاران تیکه تقسیم شد

اینا کمترین کارایی بود که در حقم کردن بقیه اش اصلا قابل درک نیست چون آدم با فرزند خونده اشم اینکارو نمیکنه

هرچی بیشتر میدانم، میدانم که هیچ چیز نمیدانم 🧠🫀

ارررره مامان منم هی میگفت دیگه بسه دوستی ازدواج کنید وگرنه باید کات کنید ... ولی بعد ازدواج از هیچ ا ...

فکرم نکن بهشون دیگه لیاقتشو ندارن ببخشیدا

هرچی بیشتر میدانم، میدانم که هیچ چیز نمیدانم 🧠🫀

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

نوشتم خانواده منم همینن. آدم خیلی حرص میخوره و استرس میگیره چون حس میکنه پشتیبانی نداره ولی اولا قبو ...

چه قدر درست گفتی ... راست میگی حق با توعه کاملا ...

ولی آدم که یادش میاد خیلی احساس کمبود و بدبختی و حقارت بهش دست میده در حدی که الان یهو پنج صبح یادم اومده و گریم گرفته... 

یه استرس مضمن بدی گرفتم از نظر روحی داغون شدم ... هی سعی کردم از اول به روی خودم نیارم ولی الان خیلی تاثیر بدی روم گذاشته با هیچکسم نمیتونم درد و دل کنم که حتی سبک بشم چون بعدش سو استفاده میکنن خودت میدونی 

وای آره منم همینطور روز عقدم همش تو قیافه بودن آبروم رفت جلو خانواده شوهرم انگار اصلا براشون مهم نیس ...

اونام برات مهم نباشن فقط خودتو شوهرت بقیه .... 

من تو نداری پرده و وسایل خونه ام و دادم مادر شوهرم قبل ازدواج چون من مستقل زندگی میکردم چون نه بابام نه مامانم بعد از طلاق منو نخواستن 🤣🤣🤣🤣 همون مادر شوهرم با تموم کارایی که از ته دلم براش کردم نه برای خاطر شوهرم همون آدم بخاطر اینکه پول پسرش و نده منو بهونه کرد و به مسخره ترین نوع ممکن رفت از من شکایت کرد🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣حتی حکم جلبمم گرفت🤣🤣🤣🤣الان میتونم خیلی راحت با حکم دادگاه که به نفع من بوده ازش شکایت کنم و جزای سنگینی هم داره اما من که خدا نیستم اون رفیقمه منم سپردم به خودش فعلا

عجیبه والا عجیبن آدما خیلی

هرچی بیشتر میدانم، میدانم که هیچ چیز نمیدانم 🧠🫀

دختر من خواهرم اصرار کرد مامانه گناه داره حرف بزن باهاش گفتم یه زنگ نزده به من یه تیکه وسیله یه جفت ...

الهی بمیرم برات درک میکنم چی میگی عزیز دلم ...یه جایی از قلب ماهایی که از خونواده زخم خوردیم هست که هیچوقت خوب نمیشه 


الان یادم اومد که مامانم خیلی دوست داشت دماغشو عمل کنه مجرد که بودم گفتم برو عمل کن ده میلیون من بهت میدم ده تومن هم از بابا بگیر ... رفت دکتر قیمت کرد دکتر گفت ۲۵ تومن اومد به من گفت گفتم من همون ده تومن رو میتونم بدم ... باورت نمیشه باهام چیکار کرد و چطور قلبمو شکست انگار من مادر پدرشم انگلر برعکسه همه چیز که چرا تو بهم گفتی پس برو قیمت کن  پولتو نخواستم و فلان ... من بدبخت خودم با پول خودم هیچی نمیخریدم برای خودم ولی به اون گفتم بهت میدم که به آرزوت برسی ... بعد باهام قهر کرد و حالا هزار تا حرف زد و... آخرشم روز عملش بابام گفت تو پولو بده من بعدا بهت میدم الان ندارم بدم عمل کنه باز من خر دادم 

من از نوزده سالگی رفتم سرکار و هم زمان درسم خوندم ولی همون سر کار هم میرفتم روزگارمو سیاه میکرد میگفت معلوم نیست کجا میری کی گفته بری سرکار. ... به زور تونستم برم بعد که موفق شده بودم مینشیت همه جا پز میداد ک دخترم کارمنده و درآمد داره و... 

بیخیال می‌دونی چون اینطوری ب روح و جسم خودت صدمه وارد می‌کنی بچسب بزندگیت امیدوارم شوهرت مثه بعضی از ...

همین دیگه منم از همین میترسم که پس فردا شوهرم هم اینا رو بکوبه تو سرم اونوقته که دیگه واقعا واقعا واقعا هیچ کس رو تو دنیا ندارم 😭😭😭 آخه مامانم شوهرمم خیلی اذیت کرده تو آخرین دعوا شوهرم بهم گفت مامانت اومده تو خونه ی من بهم حتی سلام هم نمیکنه ... چی بگم من آخه بهش وقتی حق داره

الهی بمیرم برات درک میکنم چی میگی عزیز دلم ...یه جایی از قلب ماهایی که از خونواده زخم خوردیم هست که ...

ای خدا چقدر آشناس اینا که میگی 

من ۱۶ سالم بود اینا جدا شدن خرج خونه رو دادم اجاره ، خوراک ، دو جا کار میکردم شب تا صبح، صبح تا شب علاوه بر اینکه تشکر نمی‌کرد ذره ای دلش واسه من نمیسوخت کلا ۱۶, سالم بود بعدم یه سال بعدش شوهر کرد منو انداخت بیرون از خونه ای خودم خرجش و میدادم 

من مجبور شدم بیشتر سگ دو بزنم و کار کنم و خونه بگیرم واسه خودم در کنار همه ی اینا خیلی حرفهای زشتی راجبم میزد هرکاری کرد که برم نرفتم آخر خودش انداخت بیرون منو 

راههای ساده تری واسه پول درآوردن بود اما من اون آدم نبودم هیچ وقت دهنم سرویس شد خیلی زیاد 

اینا اشتباه میکنن بعد قیافه میگیرن جوری که بگن تو مقصری همیشه ی خدا این و تو روانشناسی رفتار گاز عنبری میگن 

خیلی سیاست کثیفیه هیچ وقت نمیخوام باور کنن چقدر آدم بد و پست و به درد نخوری ان

هرچی بیشتر میدانم، میدانم که هیچ چیز نمیدانم 🧠🫀

ای خدا چقدر آشناس اینا که میگی من ۱۶ سالم بود اینا جدا شدن خرج خونه رو دادم اجاره ، خوراک ، دو جا کا ...

🥺🥺🥺🥺❤️❤️❤️❤️❤️اخ که چه قدر قلبم به درد اومد برات عزیزم امیدوارم از این بعد زندگی ای که لایقشی داشته باشی ... حیف ما بچه های خوب و دلسوز خانواده که از هیچکس بیشتر از خانواده هامون ضربه نخوردیم... خدا لعنتشون کنه 

دختر من خواهرم اصرار کرد مامانه گناه داره حرف بزن باهاش گفتم یه زنگ نزده به من یه تیکه وسیله یه جفت ...

پدرم یه ویلا تو شمال داره که گاهی دو سال یه بارم بهش سر نمیزنن؛ دقیقا تو عقد من مادرم تصمیم گرفت دکورشو عوض کنه و کل خونه رو نو کرد. بعد به من گفت اگه از وسیله قدیمیا خواستی ببر!

میگم من توقعی نداشتما خودم کارمندم ولی هرچی داشتم گذاشتم رو پول شوهرم که خونه بهتری بخریم. بعد هربار میومدن کلی حرف بارم میکردن که اینو نداری اونو نداری این آشغاله اون زشته خونه بزرگ فایدش چیه که حتی نمیتونی پرش کنی ولش کن برو یه واحد اجاره کن...

اگه اینقدر زخم زبون نمیزدن اصلا حتی به اینکه چرا نخریدن فکرم نمیکردم

فکر میکردم میتونم همه آدمها رو نجات بدم..‌. تا اینکه متوجه شدم اونا دارن خودمم توی باتلاق غرق میکنن.
همین دیگه منم از همین میترسم که پس فردا شوهرم هم اینا رو بکوبه تو سرم اونوقته که دیگه واقعا واقعا وا ...

بگو شعور نداره چیکار کنم ؟! هرکس و تو قبر خودش میزارن نیازی نیست منو با اونا قضاوت کنی با منم خوب رفتار نمیکنن اینطوری شوهرت به جای تو سرت زدن ازت دفاع و حمایت می‌کنه

هرچی بیشتر میدانم، میدانم که هیچ چیز نمیدانم 🧠🫀

از کجا معلوم پس فردا همین شوهر همینا رو نکوبه تو سر آدم ..

نه دیگه این نیازمنده یه ذاته داغون و یه ادمیه که بهت علاقه نداره در غیر این صورت هیچ وقت دلتو نمیشکنه

هرچی بیشتر میدانم، میدانم که هیچ چیز نمیدانم 🧠🫀

🥺🥺🥺🥺❤️❤️❤️❤️❤️اخ که چه قدر قلبم به درد اومد برات عزیزم امیدوارم از این بعد زندگی ای که لایقشی دا ...

دورت بگردم عزیزدلم امیدوارم برای تو خیلی بهتر باشه 

تو شوهرت یه خانواده دو نفره اید بقیه خانواده ردیف ۲ شما هستن دیگه پس اونقدری مهم نیست که بشه تو سر هم دیگه زد

هرچی بیشتر میدانم، میدانم که هیچ چیز نمیدانم 🧠🫀

همین دیگه منم از همین میترسم که پس فردا شوهرم هم اینا رو بکوبه تو سرم اونوقته که دیگه واقعا واقعا وا ...

روابطتوکم کن وقتی هم میبینیشون خیلی کم حرف بزن خیلی خیلی کم بذاموقعیتت توحاشیه باشه بدون تنش مجبورنیستی چیزیوبهشون ثابت کنی توضیح بدی بیخیالشون اینطوری احترام خودشونم حفظ میشه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792