زیبایی که سلیقه ایه نمیتونم تایید یا رد کنم ولی صبوری درست حدس زدید ی جورایی خونسردم و خیلی کم عصبانی میشم خداروشکر از زندگیم راضیم ی خرده قضاوت بقیه و حرفهایی که پشت سرم گفته میشه ناراحتم میکنه و غم بزرگی که نمیتونم پنهانش کنم و اونم گذشته سختیه که داشتم و غم و دوری از بچه هامه
اسی چرا برای صحبت با دخترت از طریق عمش که باهات خوبه اقدام نمی کنی؟؟؟ بذار اون را دخترت حرف بزنه و ماجرا رو بگه
عزیزم ممنون میشم لایکم کنی
میخوام بعداً بیام داستان زندگیتو بخونم
میبخشید دوست عزیز به سوال جواب میدی
تو تاپیک اولت که شوهر دوستت سرش هوو آورد : جواب زنش به مخالفتای شوهرش چی بود ؟
اگه مرد ادم هول نباشع اولی
چه کودن بودن دوتا برادر بعد اینهمه حمالی تازه یادشون افتاده اینه رو ببینن
من مثل جلری بزرگه بودم
یبار شوهرم ویلا اجاره کرد خانوادشو دعوت کرد
وضعش متوسطه ولی ویلا خیلی لاکچری بود همون ۲۴ ساعتی ک توویلا بودیم نشست اون بالا منو تحقیر کرد !
فهمیدم جنبه نداره دیگ شدم جاری دومی🤣
گفتم خدا رحم کرد ویلا نخریدی
هیچ کدوم
یه حدیث هست که میگه خیر العمل اوسطها
یعنی بهترین در هر کاری ، حد وسط هست
پس نه افراط و نه تفریط
کاش یه جاری وسط هم توی این داستان وجو داشت که بخشی از پولی که شوهرش فرستاد رو خرج بهتر کردن اسباب زندگی می کرد و بخش دیگرش رو به لباس و زیبایی خودش می کرد. من به لباس و اکسسوری نسبت به زیبایی بیشتر اهمیت میدم چون واقعا زشت نیستم
سلام عزیزم خوبی.دیدم اون تاپیکت قفله اومدم اینجا.
چی شد با دخترت حرف نزدی دیگه.
