تازه دیشب فهمیدم جاریم ک بزرگتره و بچه داره بازم حامله ست دیشبم گفتم حسودیم شد چون دوماه دیگه خودم میخاستم اقدام کنم این داستان میسازه برام ک تا من حامله شدم اینم شد،
حالا بگذریم.
چطوری رفتارکنم؟ حقیقامن ساده و اسکلم هی ب طرف محبت میکنم ولم کنن شب و روز ب طرف میرسم محبت میکنم اینکارارو کردم این زنه و مادرشوهرم هرچی میخان بم میگن اصلا بهم توجه نمیشه ولی اون سلیطه اس،
ولی ما کلی از نظر مالی و چیزای دیگ بهشون رسیدیم ولی کلی بی ادبی و تهدید از جاریم شنیدم حتی فحش ازار اذیت همسایگی،
چطوری رفتارکنم؟ فکرنکنه حسادت کردم؟ یا تبریک بگم؟
خودمم اقدامم و عقب انداختم ولی نمیدونم تاکی چون دکترگفت باید زودتربچه بیاری.
یکم سیاست یادم بدین چون مادرشوهرم انتظار داره خدمت کنیم ب پسرشو عروس و من خوشم نمیاد