نمیدونم این مسیله رو باز کنم بگم یا نه مث همیشه سکوت
بخدا منم آدمم صبر هم حدی داره
من اصلا ب اونا حسودی نمیکنم اتفاقا دیروز ی عالم هم کمکشون کردم هر لحظه هم یادم میوفته میگم خوشبخت باشن تا جایی ک برادرشوهرم دستمالو از دستم کشید گفت بسه دیگه برو بشین اینهمه خودتو خسته کردی مادرشوهرش پدرشوهرم برادرشوهرم جاریم ی عالم تشکر کردن ازم مادرش زنگ زد مراسم یلداییش ی عالم زحمت کشیدم چون خواهر نداره و مادرشم میانساله
بعد شوهرم از دیروز تو قیافه اس حتی نزاشت رو تخت بخوابم
نمیدونم آنقدر سکوت کنم تا عادی شه یا ی بار برای همیشه قضیه رو باز کنم براش
چرا جار می زنن؟؟؟ چرا شوآف می کنن؟؟
خانواده ی شوهرت غلط کردن وقتی برای پسر بزرگشون شادی نکردن میرن برای سربلندی دختر اونا قر میدن؟؟؟؟
بگن ما اهل تشریفات نیستیم مراسم پسر بزرگمون ساده بوده
این هم ساده می گیریم
مگه اختیار خانواده ی شوهرت دست خانواده ی عروس است؟؟
خب بگو بهش بگو منم بد فلانی که پولداره مقایسه ات کنم خوبه الان تو پولدار نیستی من به روت میارم که اینکارو میکنی چقد بیجنبه است اتفاقا منم. یه جاری دارم خانوادش انقد شوهرشو تحویل میگیرن ۲۰ ساله عروسی کرده ار هفته خونه باباش شام دعوت اونوقت خانواده من سال تا سال شوهر منو دعوت نمیکنن دیگه چیکار کنم بیخیال شدم اولا خیلی ناراحت میشدم بع. ول کردم یا یکی از فامیل شوهرم همزمان با ما عروسی کرد خواهر شوهرم جهیزیه اونو تو چشمم فرو کرد سال پیش طلاق گرفت رفت غصه نخور ولش کن خدا بزرگه
نه اصلا این طور نیست
دخترشون استوری میزارع از رستوران رفتنشون بعد شوهر من فک میکرد ک برادرشوهرم بردتش رستوران برا اونم باد کرده بود ک چرا همچین رستوران گرونی رفتن بعد دختره بین حرفاش گفت ک تعداد بالا و مهمون پدرش بودن
یا تو عقد و یلدایی بهش طلا دادن
یا یلدا برا دامادشون کلی لباس خریدن و پذیرایی خیلی مفصلی ب عمل آوردن
خوب اینا همه ب خودشون مربوطه
شوهر من این وسط حسودیش شده
اه اه اه اه
چقدر متنفرم از خانواده های پسرداری که برای عروس فقیر کاری نمی کنن
برای عروس پولدار هر روز مراسم و رقص و جشن و بزن و بکوب دارن
خانواده ی دختر هم همینن مراسم عقد داماد فقیر رل مثل مجلس ترحیم می گیرن
برای داماد پولدار ده شب بزن و بکوب و برقص و شاباش ریزون و ساز و دهل دارن
