ب مادرشوهرم بگم دیگه مارو برا مراسم های برادرشوهرم دعوت نکنه

پس کارت سخته با این اخلاق

فقط خودتُ نباز و اگه مقایسه کرد دست کم نگیر

مثلا اگه حرف کم خریدن جهیزیه زد مثلا بگو مهم اینه کیفیتش خوب بود برندش فلان بود و این حرفا

مجلس دختر اونا مجلس پسر خودشون هم هست

می دونم عزیزم ولی اختیار دارند بگن ما زیاد اهل مراسم و ریخت و پاش نیستیم ساده بگیرید.

همین پول را طلا بخرید بدید دخترتون 

یا پول تو حسابش باشه

مگه زبون ندارن؟؟؟ لالن؟؟؟؟ یا میگن مفت باشه هر جا شد میریم پاچه میزنیم  عروس بزرگ هم می بریم نشونش میدیم ت چشمش می کنیم تا حسابی بسوزه و آتیش بگیره 

ما هم دلقک سیرک 

میریم دست می زنیم و شادی می کنیم

به این آدم ها میگن  حزب باد

حداقل خود مادرشوهر میتونه به اسی یاد بده بگه تو دوست نداری نیا 

واجب که نیست به اونا هم بگم عروس بزرگم درگیر بچه اش هست و فرصت نداشت 

یک عده انگار برای دل خودشون شادی نمی کنن

دوست دارن شادی  خودشون را با سمبه  به زور به بقیه فرو کنن و جار  بزنن‌   بگن   بسوز  بسوز  

بیین تقریبا همین اتفاق واسه منم افتاد ، فقط همینو بهت بگم یکسال بعد ازدواج عروس جدید چنان بلایی سرشون آورده که هیچ مال و اموالی به چشمشون نمیاد و هر روز میگن چه غلطی کردیم

به نظرم حسودیش شده🙄خب بگو میخواست توام چشاتو واکنی با خونواده پولدار وصلت کنی این اداها براچیته

اتفاقا منم خیلی برادرشوهر و جاریمو دوست دارم ولی سرنوشت یه جوری چرخید که همشون فهمیدن خانومی و زندگی کن بودن به پول و ثروت نیست