حالا من یه زنداش دارم خیلی جلبه . وقتی زایمان کردم زنگ زد فلانی جونم تو که مامانت مرده من بیام جمع کنم من ساده گفتم بیا
اومدو دیدم ووووی مانتوشه پرت کردو یه شلوار لی تنگگگگگ ببخشید همه چیز مشخص مشخص با تاب قرمز رکابی و یه شال الکی روم نشد بگم بعد دیدم اومده نشسته پیشم منو لباسامو مسخره میکنه ! دیگه سفره ارایی میکردو دیدم دراورد کابینتامو به سلیقه خودش جور کردو به شوارم گفت چه موی جوگندمی بهتون میاد و تریاک وشیدین چشاتون اونجور خماره و اومد بمن گفت منکه حالا هستم کاش شالمو دربیارمو .... ببخشید غلطای اضافه دیگه
شوهرم ناهارشو خورد رفت منم قشنگ طومارشو پیچیدم گفتم فلانی جون دست درد نکنه کمک زیاد کردی خواستم باز میگم. گفتش من راحتم . گفتم نه من راحت نیسم عمل کردم معده و گوارشم خوب نیس خلاصه پرت کردم بیرون بعدم به داداشم کاراشه گفتم دیگه قهر کردو نمیاد کلا 🤣 شوهره از سر کار اومد گفت .گفتم برم خانه فلانی فلانیو بیرون نکرده باشه معلومه خوب نشناختمش 🤣🤣🤣
زن باید یزره هم سیاست داشته باشه حالا تو بگو جلبی 🤭