مامانم همیشه میگفت به مثال مرد عمله هست زن بنا.یعنی مرد پول در میاره اپن زنده که باید زندگی رو بسازه.به مهمون خیلی احترام میزاشت همیشه با روی باز با مهمون برخورد میکرد .همیشه میگفت حتی با شوهرت دعوا داشتی نزار مهمون تو خونت بفهمه با شوهرت حرف بزن جلوی مهمون بعد رفت هر کاری دوست داشتی بکنید.هکیشه میگفت دعواتون رو نزار کسی بفهمه شما آشتی میکنید ولی از یاد خیلی ها نمیره
آسیبی ندیدم،فقط این که کسی برام غذا میپزه حتی اگه تخم مرغ نیمرو هم باشه خیلی بهم مزه میده تا غذای خودم،ادم سر سخت تری شدم ولی از هیچکس حس نمیکنم جلو ترم چون الان اونارو هم میبینم همه چی بلدن فرقمون تو دیر زود بودنه
هر جا می‌رفت مسافرت بهترین سوغات رو برای داماد میآورد میگفت شما دخترای من هستین ولی اون انتظار داره.به داماد احترام می‌گذاشت همیشه دست داماد رو می‌گرفت شوهر من بعد هفت سال هنوز براش گریه می‌کنه امروزم سر خاکش میگفت حیف شد که رفتی حیف
« ت ...ماشو خالی نگه دار شکمش رو پر »
یه عزیزی اینو میگفت
اره سخته
اما خب زندگیه دیگه
به نظرم هرچقدم تلاش کنی بازم نمیتونی واسه بچه هات کامل و بی عیب باشی خب خدا که نیستیم یه جاهایی در میره درسته یه جاهایی اصلا آدم خستس ولی خب همینکه تفاوتا رو دیدی و نمیزاری از مادرت به بچه هات برسه نصف راهو رفتی
مجردم ولی از مادرم صبر و بخشش و گذشت
و اینکه زندگی مشترک کشک نیست که با هر دعوا و بحثی بخای بهش پایان بدی با تمام بد خلقی های پدرم ۳۰ سال باهاش ساخته🙃
اینکه دعواهاتو کسی نفهمه شدیدا موافقم
به قول مادرشوهرم زنوشوهر صبح دعوا میکنن شب بغل هم میخوابن
اما مردم اون بغل هم خوابیدنو نمیبینن فط دعوا رو میبینن و شروع میکنن به سناریو نوشتن و یک کلاغ چل کلاغ
