2777
2789
نه بگو میخونم همشون

مامانم تعریف میکرد یروز ساعت سه نصف شب در اتاقشونو میزنن سه بار! فک میکنه ما بچه هایم میگه با تو مبینه نه هی در میزنه نمیاد کسی بابامو بیدار میکنه میگه پاشو من میترسم پا میشه میبینه هممون خابیم کل خونرو راه پله دم درو مبگرده کسی نبوده واقعا آدم برگاش میریزه یبار من خونه تنها بودم صلح زود بود صدایی شنیدم مثل این ک در پذیراییمون قفل کنی یا قفلشو باز کنی بین خواب بیداری بودم پنج دقیقه بعدش بابام اومد چند ساعت بعد ازش پرسیدم چرا درو قفل کرده بودی من خونه بودم قسم خورد که قفا نکرده بوده اصلا چرا باید قفل کنه 

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

بگوووووو

یادم نیست وگرنه میگفتم 


اما یک اتفاقی که به تازگی افتاده تو خوابگاه هم میگم 

تو اتاقمون بچه ها میگفتن یک دختری تو اتاقشون بوده که اهل طلسم و دعا نوشتن بوده 

نمی‌دونم تاثیر این حرف بود‌ یا نه 

صبح دیدم یکی از بچه ها که اسمش مهدیه هست تو اتاق جلوی آینه خودشو نگاه می‌کنه بعدش مایع دستشویی میگیره و می‌ره بیرون 

چند دقیقه ای بیدار موندم و منتظر موندم مهدیه برگرده وقتی نشستم دیدم مهدیه روی تختش خوابیده 

مهدیه میگه رفته بودم حموم وقتی برگشتم دیدم پام کبود شده منم پاشو دیدم انگار یکی گاز گرفته بود 

یکی از بچه ها چند‌ روز پیش که داخل اتاق بودم 

همیشه در کمدشو قفل می‌کنه 

وسایل ارایشش رو درآورد از کمدش تا سایه بزنه اما دیدیم انگار یک نفر ناخون زده بود 

کار خودش نبود‌

دردی در سینه دارم که درمانی ندارد ‌...آواره کوچه و خیابون شدم بابا یک نگاهی بهم بکن تا کی این دوری رو تحمل کنم ؟ نمی‌خوای منو ببینی ؟ نکنه باهام قهری ؟ یک حرفی بزن بابا جیگر دخترت پر خون شده 

یادم نیست وگرنه میگفتم اما یک اتفاقی که به تازگی افتاده تو خوابگاه هم میگم تو اتاقمون بچه ها میگفتن ...

😱

رابطه هاتون اگه قابل تعمیره تعمیر کنید تعویض نکنید اون بیرون خیلی اوضاع بدتره     واسه بچه دار شدن یکی از دوستام که واقعاً لیاقت مادرشدن داره دعا کنید 

دیگ از بچگی کنارمه خیلی کمکم کرده برام کار پیدا شد بدون بیمه ولی از بیمه زنگ زدن گفتن ده سال بیمه ی ...

باور مبکنم ابجی چون برام تعریف کردن مامان بزرگم براشون تو ظرف روب گاز همیشه غذا میزاشته اونام مثل شما براشون پول و کلی میوه میزاشتن تو ظرف کاری ندارن اصلا اذیت نمیکنن و مهربونن

خب بعدش چیشد؟

هیچی 

دیگه هیچوقت سراغ احضار نرفت 

دخترعمومم با اینکه اهل فیلم ترسناک دیدن بود وقتی درمورد فیلم ترسناک باهاش حرف زدم می‌گفت میترسم خواب میبینم 

دردی در سینه دارم که درمانی ندارد ‌...آواره کوچه و خیابون شدم بابا یک نگاهی بهم بکن تا کی این دوری رو تحمل کنم ؟ نمی‌خوای منو ببینی ؟ نکنه باهام قهری ؟ یک حرفی بزن بابا جیگر دخترت پر خون شده 

😱

تازه میگن یکی از حموم های خوابگاه جن داره 

😑😑حتی سرپرستمون هم تایید کرده 

خودش گفت هرکسی از حموم میاد پاش یا دستش کبود میشه 

دردی در سینه دارم که درمانی ندارد ‌...آواره کوچه و خیابون شدم بابا یک نگاهی بهم بکن تا کی این دوری رو تحمل کنم ؟ نمی‌خوای منو ببینی ؟ نکنه باهام قهری ؟ یک حرفی بزن بابا جیگر دخترت پر خون شده 

😂😂😂😂من الان حس، کردم دستم خورد به یه چیزی یا یه چیزی به دستم خورد 😱😂خیلی میترسم

وای وای 

امشب شوهرم دم سینک اومد کنارم حرف بزنه؛بهش گفتم دستت نوچه چرا زدی به شونه لباسم؟🤨

گفت مگه عقلم کمه دست کثیف بزنم به لباست؟

ولی من قشنگ حس کردم🥲

🙁🙁باشه اج هرجور راحتی

🙏مرسی ولی خاطرات جن واقعی اززبون زن داداشم گفته میگم

زن داداشم داشت تعریف میکرد که داییش دعانویسه خلاصه شب که یه جن دست دختررو میگیره ومیخواست باخودش ببره خلاصه کل اعضا بیدار میشن ومی دیدن دست دخترشون رد گرفتن دست باناخن بلند هس😱😅

اون یکی زن داداشم میگفت که رفته زیر زمین ویکی دیده اونور پرده هس پاهاش بالاس و خلاصه جیغ کشید رفت طبقه هم کف وازاون خونه رفتن

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز