چیزی مصرف نمیکنم عزیزم یه خانم بلای ۵۰سال هستم که از کلاس پنجم برای دیگران بافتنی می یافتم قالیبافی بلد بودم و تعطیلات تابستون با خواهران قالی می یافتیم اول دبیرستان کنار درس آموزشیار نهضت سواد آموزی بودم سوم دبیرستان دانشسرای تربیت معلم قبول شدم از ۱۸سالگی معلم شدم خیاطی و گلدوزی یاد گرفتم و این کار رو هم انجام میدادم توی یه خانواده شلوغ و پر جمعیت اما مادر مقتدر و کدبانویی داشتیم و خودمون هم ننه من غریبم بازی در نمی آوردیم کار عار نیست
البته که فقر هست اما جهل و فقر فرهنگی بدتره دختر ۱۸ساله ای که میگه من لباس ندارم یا غذا برای خوردن واقعا فقیره دو تا لیف نمیتونه ببافه بفروشه به دو تا همسایه
این هوایی که گفتم مال سالهای خیلی گذشته هست که امکانات و اطلاعات خیلی کم بود الان که ماشاالله همه چشم و گوش بازی دارن