کیا تو خانواده ضعیف بزرگ شدن

تا سوم راهنمایی کافشن نداشتم،توی هوای سرد میلرزیدم،کفشام سوراخ بود ، روزی که کافشن خریدم ،کلاس سوم راهنمایی مادرم اونقدر دعوام کرد که نگو،تا یک هفته بعدش کافشن رو نمی پوشیدم ،بعدش باز با دعوا پوشیدم

دلم برای سالهایی که نداشتم و سرما رو تحمل می کردم نمیسوزه، دلم برای این می سوزه که بعد از اون همه سال هیچ ذوقی از خریدنش نکردم 

لعنت به زندگی

تلاش؟

بچه ی شش هفت ساله که مدرسه میره و محتاج یه جفت کفشه چه تلاشی میتونه بکنه؟

یاد دادنی نیست جانم 

کسی باید بچه دار بشه که جیبش پره 

من به غیر از خودم دوتا خواهر دیگه دارم 

وقتی خواهر آخریم به دنیا اومد من ۹ سالم بود یه روز مامانم خیلی جدی نشست رو به روم گفت تو دیگه بزرگ شدی نباید هرچی دلت خواست بخری

یا الآنم که تو عقدم و هنوز خونه بابام هستم مامانم هرچی واسم میخره پولشو ازم میگیره قشنگ متوجه شدم منو شوهر دادن که خرج منو از سرشون باز کنن خب شما که نداشتین چرا بچه اوردین؟ 

یه دونه ریزش رو میگم

وقتی دبستانی بودم دهه هفتاد فقط یه صندل داشتم، تو زمستون پلاستیک میکشیدم روش دو تا و خیلی آروم رو گل و لا راه میرفتم و دیر میرسیدم مدرسه و تو مدرسه هم چوپ پاهام یخ میکرد درد میکشیدم

الان یه مشکل بزرگ با کفش دارم، خیلی زیاد کفش میخرم، کفشایی عمدتا با ظاهر یکسان نیم بوت مانند...............‌‌‌

عین‌مادر منه 

من خونه مجردی دارم ج‌دا شدم ازش 

نمیفهمه من جدا شدم‌دور بمونم شب و‌روز زنگ‌میزنه درو باز کن اومدم اووووفففف

اگه تحمل کنی و تلاش کنی میتونی مشکلات مالی رو حل کنی ولی باید سعی کنی توی اون مشکلات سالم بمونی من خانوادم اوضاع خوبی داشتن ولی بخاطر یه سری مشکلات اوضامون بد شد من تو اون تایم ها آنقدر استرس و فشار تحمل کردم که وسواس و افسردگی گرفتم الان میگم کاش سالی ی بار لباس بگیرم ولی روانم آروم باشه خیلیا اطرافم هستن که اوضاشون اونقدر خوب نیست ولی حالشون خوبه 

سلام شما لینک میخواستید؟

چی مصرف میکنی؟؟

خدا چقد سمی بودن مادرای نسل قبل بخدا کپی مامان‌منه 

همشون همینن 

یه خاله دارم از شوهرش که کشاورزه پولپاریم هست عوض اینکه برا خودش خونه زندگی جم کنه میدزدید ازش میداد داییم‌م‌واد بخره برا دخترا پول خرج‌کنه به خیال خودش حوونی کنه داییم رفت یه زن صیغه ای اورد اونم تا میتنست ازش یه ماشین و‌یه مقدار طلا کند و‌بردالان خالم و شوهرش دستشون‌خالیه داییم ادمم حسابشون‌نمیکنه 

یادمه تموم زمستون پشت دست هام خونی بود، پوست دستم به شدت حساسه و اگزما می شد ،گاهی دست هام رو میزاشتم تو کاسه آب گرم کمی نرم بشه ولی دریغ از یک کرم یا وازلین اوف گندت بزنن زندگی

سلام دوست عزیزم.

یه گروه تو ایتا زدیم با هم دردهای خودمون  درمورد تروماهای کودکی صحبت کنیم بدون ترس از قضاوت شدن و بدون ترس از حس ترحم و تحقیر.

شما هم دعوتید اگر تمایل داشته باشین🦋🌷

سلام دوست عزیزم.

یه گروه تو ایتا زدیم با هم دردهای خودمون درمورد تروماهای کودکی صحبت کنیم بدون ترس از قضاوت شدن و بدون ترس از حس ترحم و تحقیر.

شما هم دعوتید اگر تمایل داشته باشین🦋🌷

🙂🙂

سلام دوست عزیزم.

یه گروه تو ایتا زدیم با هم دردهای خودمون  درمورد تروماهای کودکی صحبت کنیم بدون ترس از قضاوت شدن و بدون ترس از حس ترحم و تحقیر.

شما هم دعوتید اگر تمایل داشته باشین🦋🌷

عزیز دلم🥲