دقیقا منم همینطورم
وضع مالی بابام خوب بود توفامیل از همه بهتر بودمتاسفانه مامانم به شدت خسیس فقط به فکر جمع کردن پول برای خرید طلا وزمین بود.
آرزوی یه دست لباس خوب واسه خودم وخواه برادرا به دلمون موند.بدترین جهیزیه
بدترین سیسمونی
تو عقد میرفتم خونه مادرشوه م لباسای خواهرشوهرای مجردمو اوایل میپوشیدم بعد دیگه بهم نمیدادن و چه روزای وحشتناکی
بدبختانه شوهرم تنبل. تن پ ور ومعادن ومغرور و.
اونقدر تو خونه شوهرم خودم وبچه هام گرسنگی کشیدم که قابل شمارش نیست..الهی بمیرم برای بچه هام که از همه دوستاشون پایین ترن