2777
2789
عنوان

کیا تو خانواده ضعیف بزرگ شدن

| مشاهده متن کامل بحث + 235360 بازدید | 2433 پست

بعد ازدواجم تا سه سال واسه عید هیچی نمیخریدم همیشه لباس کهنه و رنگ و رو رفته .جوری ک همه فک میکردن من خیلی خسیسم دل از لباس کهنه ها نمیکنم ..

سال چهارم یه بار یعنی شوهرم 300تومن پول داشت گفتیم بیا بریم خرید واسه عید یه چنتا مغازه لباس فروشی گشتیم دیدیم با این پول هیچی نمیشه خرید هی من میگفتم تو بخر اون میگفت نه تو بخر 

آخر سری هیچ کدوم هیچی نخریدم دادیمش ب یکم گز و برنجک و اینا اومدیم خونه یعنی واسه سفره هفت سین ..حتی در حد آجیل هم نمیشد 

اون سال هم بازم لباس کهنه پوشیدیم و هی میشکستم .

فقط زورم میاد5تابچه از بیلباسی و وغذایی انگشت نمایی عالم بودیم بعد پدرم جگر گوسفند میگرفت سرخ میکرد برای معشوقش میفرستاد،کله پاچه براش میفرستاد ،خاک بگوشش نرسونه فقط چرا من از لاغری دنده هامو میشد شمرد

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید.

چطور از خدا نمی‌ترسن اینجوری حرف میزنن؟به خدا امروز به دخترم دو تا درشت گفتم، از عذاب‌وجدان خوابم نم ...

نمیدونم چندبار گفته.... ولی خیلی دلم شکست به خدا واگذارش کردم

برای خونه دار شدن مامانم و سلامتیش یه صلوات میفرستی؟ مامانم و دخترم تمام زندگیم هستن خدایا برام حفظشون کن❤ 
اره عزیزم الان حسرت هیچی رو نمیخورم شکر خدا ممنون بابت همدردیت خیلی زندگیم بهتر شده الان

خداروشکر 🥺🥺

خیلی دلم گرفت امروز امیدوارم یه اتفاق شیرین تو زندگیت بیفته که تلخی گذشته رو فراموش کنی 

هرچی بیشتر میگذره بیشتر دلم میخواد ساکت باشم و در مورد هیچی با هیچکس حرف نزنم:) 

دلت نگیره .اللن هیچی برام مهم نبود.من دردم لباس ونداری نبود دردم بی مهری مادرمم بود .چه فوشهای زشتی ...

فکر نکن حتما از بدیش بوده، فقر آدمها رو عصبی و حتی روانی میکنه. لج و درد تمام چیزهایی رو که تجربه کرده بوده رو خالی میکرده. کمبود ویتامین‌های بدن اعصاب یه آدمو ویران میکنه. میتونه از فرشته دیو بسازه.

گل بهاری، بت تتاری، نبیذ داری، چرا نیاری؟

کلاس دوم بودم مامانم پرستار ی پیرزن بود شبانه روزی پیشش زندگی میکردیم جورابم پاره بود ی روز اومدن مدرسه واسه قد و وزنمون کفشمو درآوردم وزن کنه بقیه بچه هام بودن بعدش چقد بهم خندیدن و مسخره کردن بخاطر جوراب پارم

بله قشر ضعیف بودیم 

ماهم سال ی دست بیشتر نمیخریدیم تازه اونم تو آف و اینکه همون دم دمای عید ک همه چیز ارزونار بشه مثلا دوسافت ب سال تحویل😂😂

ولی خب فامیلامونن اکن موقع همینجوری بودن ینی پولدار انچنانی نداریم

البتع فقیر نبودیما مثلا خونه از خودمون داشتیم ولی اگر قرار ب بریز و بپاش میبود باید تاالان پدر و مادرم تو مستاحری میموندن

ولی خب قناعت کردن و با ستتی بزرگمون کردن

منم لباس زمستونی نداشتم ی پولیور سبز داشتم همش همونو میپوشیدم ولی خوش بودم😁😁😁

الان انواع اقسام لباس و بارونی پالتو بوت و کتونی و.... دارم

ولی کو دل خوش؟

همون موقعه ها ک همه چیز ساده بود قشنگتر بود یادش بخیر

کودکی و نوجوانی  خوبی داشتم

اصلا هم احساس حقارت نمیکردم و نمیکنم 

همه سیاه سفیدا قشنگن مثه پانداها..... برف لای موهات...... چشمات....

توی خانوادم ضعیف هستم ولی مادرم میره کار میکنه نمیزاره خار باشم . خودمم تلاش می‌کنم که خار نشم 

تا حرکت نکنی کسی پولی نمیده دستت 

عمرم‌ رو یک نفر تباه کرد که داره زندگی شو میکنه 
بچه که بودم یه کتونی داشتم که پاره بود توی مدرسه پوشیده بودم رفته بودم جلوی صف وایساده بودم یه دختره ...

من یسال مجبور شدم باکفشی که جلوش سوراخ بود ررم مدرسه همکلاسیم واسه این که حال من بی زبونو بگیره از عمد کفششو فشار داد روی سوراخ کفشم .یبارم بی هوا بدون اینکه من اذیتش کرده باشم تعداد اعضای خانوادمو که زیاد بود مسخره کرد و رفت .چند ساله ازدواج کرده وفکر میکنم بچه نداره دعا کردم یدونه بچه هم خدا بهش نده تادیگه نگه هزار تابچه هستین 

لایک نکنید .توروخدا 
فکر نکن حتما از بدیش بوده، فقر آدمها رو عصبی و حتی روانی میکنه. لج و درد تمام چیزهایی رو که تجربه کر ...

نه .میتونست به داداشمم بکنه .چرا نکرد فقط من .من خواهرای دیگه ام داشتم فقط به من .

الهم صل علی محمدوآل محمدوعجل فرجهم .هدیه برای امام زمان ...خدایاشکرت .ممنونم ازت .                        

اگر بخوام از کمبود هام تو زندگی بگم همتون سکوت میکنید. 

و فقط میگین تو بگو .

سه شبه تو بیمارستان فقط میگن خیلی قشنگ از گذشته هات حرف میزنی با اینکه خیلی سختی کشیدی ولی هنوزم سرپایی 

هر شب میان دنبالم میگن بیا تو اتاق بازی همه جمع شدیم  ما منتظریم تا تو حرف بزنی برامون .

البته منظورم این بود ک هی ناز الکی نکنن

آخه ی نفر اومده بود ب قهر بچش مریض شده بود بخاطر بچش اومده بود بیمارستان ولی با شوهرش قهر بود میگفت میخام طلاق بگیرم .منم گفتم خوشی زده زیر دلتون .. هی ناز الکی نکنید 

بعد شرایط خودمو براش گفتم باورش نمیشد و فک کنم یکم طرز فکرش عوض شد ...

چرا فامیل اینجوری بودن? چرا نمی‌تونستن بفهمن اوضاع مالی فعلی پدر بچه به هیچی بچه ربطی ندارهنه به ارز ...

من اینقدر کوچیک و بی درک بودم حتی اون لباس ساده و کهنه قرضی که پوشیده بودم و اون سر و وضع بدم فکر میکردم خوشگلترین دختر مجلس شدم البته تا قبل اینکه پچ پچا رو بشنوم یکیشونم تو چشمم این حرفا رو زد

اسپویل فقط پدرم که چند سال پیش گفت تو هیچ گوهی نمیشی               ممنون پدرجان (:
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز