دخترم 2سالشه بعد گفت مامان دستشویی دارم میخاستم ببرمش دستشویی یهو دیدم شوهرمو دختر خالش از تو دستشویی امودن بیرون شوهرم هم به یه حالتی کمربندشو درست کرد من به کنار اون بچم چه حسی داشت 😭 منم که دیدم با گریه جیغ و داد کردم و بچمو بردم دستشویی پایین خونه نگو خواهر شوهرم همچین رو میدونستم گفت انتظار نداشتم بفهمییی کثافتا یه چنتا فحش جلو همه بهش گفتم با بابام رفتم خونه وسایل خودمو بچمو جمع کردم
رفتم خونه بابام 😭😭 نمیدونم چی بگم چشمام اصلا خون میاد از ناراحتی طلاق میگیرم