من خونه پدرم تنگی نکشیدم
ی تک پوش دستم بود وقتی شوهرم خواستگارم بود به گوشم رسید که میگفت تک پوش فلانی رو دیدید
بعد عروسی کلی طلا براش فروختم که الان بود تقریبا ۴۰۰ میلیون میشد
ولی امان از بعد ازدواج
مانتو ها کهنه ی مردمم میپوشیدم
با نداریش ساختم باکی نیست ولی امان از روزی که وضعش خوب شد
میلیارد داشته باشه حق من خورد و خوراکه هزارتومنم داشته باشه باز همونه
فقط تنها چیزی که یادم نمیره .تپنوار بهداشتی نداشتم هرکاری کردم برام نخرید پیراهن پسرمو که کهنه بود ۴لا کردم گذاشتم تو شرتم که لباسم کثیف نشه
خیلی باهاش بدبختی کشیدم اگه اینو تو نداریش تجربه میکردم برام مهم نبود ولی افسوس
ی بار بهش گفتم ،گفتم هیچ وقت رو این موضوع حلالت نمیکنم
غرورم جلو خودم شکست و خورد شد