تاپیک فک نمیکردم یه روزی برای رفتن خونه مادرم باید اجازه بگیرم

شوهر ،مادر میشه؟

خبردارم... که دروس اون سالها و کنکور و ارتباطشون به هم رو 

اما به قول معروف کسی که بخاد بخونه میخونه. و با دو روز رفت وامد خواهرش عمرا مشکلی پیش بیاد

همین استارتر بگو اینقدر بیکار بودی رفتی کل تاپیکا را خوندی در راستای اونا هم تاپیک میزنی بعد به خاطر شما که اینجوری داری تو سایت وقت گذرونی میکنید مهمون نیاد که میخواین شاخ غول بشکنید 

نه امتیاز ویژه ندارن اتفاقا وقتی یه متاهل میره همچین خونه ای باید بیشتر حواسش به بچش باشه که حداقل اون کنکوری رو اذیت نکنه

به شما رفتم

بخدا همینه ، یه کنکوری هرچقدم درست بخونه بازم وقت مرده داره

خواهرم با بچه کوچیک دوران کنکورم میومد یه هفته میموند واقعا عذاب میکشیدم بچه شب تا صبح گریه میکرد صبح تا شبم جیغ جیغ 

من الان دانشجو ام سه ماهه خونه نرفتم خوابگاهم بخوام برم به مامانم میگم اگه فلانی میاد من نمیام وقتی رفت بگو بیام 

با اینکه دوران مجردیش عاشق خواهرم بودم الان بخاطر بی درکیشون حالم از شوهر و بچه و خودش به هم میخوره

در اتاق که عایق صدا نیست! منم خواهر زاده سه ساله داشتم حتی اگه با زور گریه نخاد بیاد اتاقت اینقدر جیغ جیغ میکنه با سر و صدا بازی میکنه که هیچکاری نمیتونی انجام بدی تو اون سر و صدا

به خدی که من متنفر شدم از خواهرم و بچش

بچه مجرد سهمش از خونه پدری خیلی بیشتره اون متاهل خودش خونه داره جا داره ولی ما مجردا چیکار کنیم؟ کجا رو داریم بریم بمونیم؟ فقط باید مزاحمت هارو تحمل کنیم تا یکی دیگه حوصلش سر نره! 

ازدواج کردی خودت اره دختر اون خونه ای ولی شوهر و بچه هات نه! خودت تنها اگه اومدی حق داری ولی وقتی باید بچه داری کنیم و سر و صداشو تحمل کنیم و جلو شوهرت حجاب بگیریم نیا زیاد بمون و اتراق کن مزاحمی!