سلام عزیزم
عشق یکطرفه دقیقا جوریه که چشمات کور میشه نسبت به کاراش عقلت کار نمیکنه و فقط قلبته که تشنه ی محبت از فردیه که به ظاهر عاشقشی..
من تمام تاپیکایی که با این اقای به ظاهر همسر داشتینو خوندم نمیخاستم یهویی نظری بدم یا راهنمایی کنم..
روانپزشکتم تایید کرده که این فرد مشکل داره اشتباهت این بوده که تو دوران نامزدی چشمو گوشتو بستی و رفتی پای سفره ی عقد فقط به خاطر اینکه سه سال باهاش دوست بودی و طبیعتا دنبال رابطه ای بودی که بلاتکلیف نباشه و به نتیجه برسه
این فقط یه وابستگیه که بهش داری باور کن فقط دو هفته ی اولش سخته بعدش میفهمی زندگی بدون اون قشنگ تره
تو لایق این هستی که با فردی باشی که قدرتو بدونه بهت محبت کنه و مثل ملکه ها باهات رفتار کنه اینجور ادما تو قصه ها نیستن اگه یکم کم توقع نمیبودی الان همچین ادمی کنارت بود
نه اینکه مورد ضرب و شتم قرار بگیری و سکوت کنی
تو یک بانویی و تن تو با ارزشه نیاز داری پیش کسی باشی که بهت حس امنیت بده و ارامش روانی داشته باشی کنارش
میدونم خیلی برات سخته ولی باید از این فرد جدا بشی چون دیدم که میگم اخرش با یه بچه باید برگردی خونه بابات اونموقه راه برگشت نداری زنگیت تباه میشه
اگه باهام مخالفی باید بگم که تو به وضوح تو تمام تاپیکات میگفتی که این رابطه رو نمیخای ولی قدرت جدا شدن نداری
پس با من هم نظری که این رابطه درست نیست
امیدوارم که به حرفام خوب فکر کنی و با یه روانشناس صحبت کنی که بتونی راحت تر مراحل جداییو پیش ببری
اشکالی نداره اگه گریه کنی اگه حالت بد بشه چون این خسارت چند سال دیگه برات جبران ناپذیر میشع
متاسفم ولی این اقا حتی دوستت نداره فقط کسیو پیدا کرده که در برابر این رفتار ها سکوت میکنه و از این کار نهایت لذتو میبره
میتونی بهم درخواست بدی و بهم زنگ بزنی کمی با هم صحبت کنیم اگه دوست داشته باشی..تنها کمکی که میتونم به همنوعم بکنم همینه..
امیدوارم پس فردا نیای بگی ازدواج کردم و اوضاع خیلی بده و میخام جدا شم