توروخدا جزئیات ازم نپرسید خیلی حالم خرابه طرف آشنا بود از مدرسه بر می گشتم تو پارک همو دیدیم به زور اومد بردتم تو دستشویی دستمالیم کرد میخواست لباسامو در بیاره مقاومت کردم عصبی نبود می خندید یادم میاد می ترسم نمیزاشت برم ولی وقتی مقاومت می کردم دیگه لباسامو به زور در نیاورد میتونست ولی نکرد صدای در و کلید اومد ترسیدم گفتم الان درو می بندن تا گذاشت بیام از تو دستشویی بیرون کسی نبود ولی همکلاسیم اومد رد شد نمیدونم دید یا نه بیشتر از همه می ترسم اون دیده باشه خیلی می ترسم خیلی دست مالیم کرد التماسش می کردم ولم نمی کرد ولی اصن به درک فراموش میکنم فقط توروخدا دعا کنید همکلاسیم منو ندیده باشه تا اومدم خونه نشستم قرآن خوندم انقد حالم بده اصلا فکر میکنم تقصیر خودمه با اینکه هیچ کاری نکردم خدایا تنها چیزی بود که فکر می کردم هیچوقت برام اتفاق نمیوفته باورم نمیشه به این روز افتادم حالم به هم میخوره اعصابم خورده تو صورت خانوادم که نگاه میکنم یه جوری میشم به لطف خدا از دستش فرار کردم فقط خواهش میکنم برام دعا کنید کسی منو ندیده باشه شرفم به باد میره😭💔