بچه شما یک سال و نیمه است
قطعا زحمت زیادی داره
باید مدام مراقبش باشی
به نظر من خودتو اذیت نکن
که حتما خونه مرتب باشه
از این دوران لذت ببر
تا میتونی باهاش بازی کن
این دوران تموم میشه و دلتنگ این روزها خواهید شد
غذا رو اگه میشه دو وعده رو با هم بپز که دیگه برای شام کاری نداشته باشی
من پسرم چون بچه اول بود خیلی بیشتر باهاش بازی میکردم
تو سن بچه شما بود باهاش توپ بازی میکردم
از این توپ پارچه ای ها
وووی با اون دندونای کوچولوش میخندید دلم ضعف میرفت
یادمه کلی باهاش بادکنک بازی میکردم
فیلماشو نگاه میکنه میگه مامان چقدر برام زیاد وقت میزاشتی
مثلا میخوای کتاب بخونی یه دفتر بده بهش بزار ایشونم مشغول بشه
خیلی خوبه از الان شما رو در حال کتاب خوندن ببینه
ولی در کل بگم سخت نگیر
پسر من الان ۱۵ سالش شده
به سرعت برق روزها میگذرن و بچه ها بزرگ میشن
مهم اون خاطراتی که تو بچگی براشون ساختیم
هرچند من شوهرم به شدت به نظم حساس بودو کلی سرم غر میزد( من شاغل بودم تمام تلاشمو میکردم )
ولی خب بچه است دیگه باید شیطنت کنه