خسته شدم بابام نسبت به همه بدبینه و روانی شده و اینطوریه که الان اگه زنده تون گذاشتم بهتون رحم کردم لیاقت زندگیو نداریدو...
بارها قصد کشتنمو داشته پارانوئید داره و نسبت به همه بدبینه فکر میکنه همه به جز خودش نمیفهمن و تنها آدم عاقل اونه
حتی مامان باباشم ازش میترسن دیگه نمیتونم این وضعیتو تحمل کنم دلم میخواد بخوابمو دیگه پا نشم فقط:)))
کسی با این بیماری میشناسین؟چجوری باید راضیش کرد که پیش روانپزشک بره؟
باید چیکار کنممم