من هیچوقت بخاطر چهرم نگفتم و نمیگم حیف شدم ... همسرم آدم بدچهزه ای نیست خیلی زیباست
حرف من از حیف شدن و اینا بخاطر اخلاق بود ؛
اخلاق من واقعا خوبه ؛ الان شاید بکی اینطوری که نوشتی و حرف زدی به خوب نمیخوره چون حالم داغونه سه شبه نخوابیدم
من آدم مهربونیم
به شدت خوش قلبم
خیلی منطقیم خاله زنک نیستم همیشه تو زندگیم بی طرف قضاوت کردم
اصلا حسود نیستم هرگز بد کسی رو نخواستم
از درک کردن همینقدر برات بگم روز تولدم حالم بد بود چون میدونستم همسرم دستش تنگه و ممکنه خجالت بکشه جلوی من هی دلم میخواست ببرم پس اندازم و قایمکی برسونم بهش که بتونه کادو بگیره برام شرمنده نشه ولی خب نمیشد سوپرایزش خراب میشد ...
هیچوقت دنبال حرف نیستم و با کسی کاری ندارم
به فکر کار و پیشرفت خودمم
زخم زبون و کنایه و قضاوت تا به جا هم اصلا ندارم
و خیلی چیزای دیگه
خود مشاورم هم از خلقیات من در تعجب بود که با اینهمه آسیب چطور قلب به این سالمی داری .
منظور من از حیف شدن این بود من اینقدر با قلب خوب کنار خانواده همسرم بودم ولی اونا نه تنها سعی نکردم از این جو خوب استفاده کنم بلکه برعکس من بودن ذهنشون پی خراب کردن بود پی حسادت وی بی احترامی پی اینکه سری بعدی که نگار رو دیدین چطوری رفتار کنیم حس آشغال بودن بکنه...
حرف من از حیف شدن این بود چرا نباید جایی باشم که خوبی های من دیده بشه
من دوساله عقدم میتونستم تو این دوسال این فکر ها رو بکنم
ولی الان به اینجا رسیدم چون دیگه صبرم تموم شده ؛ تازه چشمام باز شده فهمیدم چقدر خودمو زیر پا گذاشتم برای کسایی که حتی فرق خوب و بد رو نمیدونن