خانواده شوهرم هم چشمون شوره هم جادوگرن

ببین اینقدر اشک منو در اوردن اینقدر منو عذاب دادن ک حد نداره منم آرزو کردم ک خدایا جوابشونو بده منکه اهل هیچ کاری نیستم اما خودت جوابشونو بده بعد جاریم ب برادر شوهرم خیانت کرد خونواده شوهرم فهمیدن مادرشوهرش گفت کسی نفهمه ک ابرو بچم می‌ره پدرشوهرم گفت ابرو خودمون میره لاپوشونی کردن بعد رفت ی سکه و ی طلای 24عیار از خونه مادرشوهرم دزدید باز گفتن کسی نفهمه ک ابرو بچمون میره باز ی بار دیگ کلاه سر برادر شوهرم گذاشت ازش امضا جعلی گرفت بازم لاپوشانی کردن بعد منه بدبخت با شوهرم قهر بودیم چهار روز نیومد خونه فقط شبا میومد آخر شبا می‌خوابید صبحم زود میرفت بعد خواستم تنبیهش کنم کارت بانکیشو از تو جیبش برداشتم رفتم ی ملیون زدم برا خودم نمی‌دونم چجوری پدرشوهرم فهمید و شوهرمو پر کرد که برو حسابشو برس وگرنه فرداروز سرت شیر میشه و نمیتونی جلوشو بگیری ببین پدر شوهر من ی عوضی ب تمام معناست بهش زنگ زدم ک بابا منو شوهرم قهریم گفت ب من ربطی نداره بعد برا ی ملیون پول ک اصلا برا شوهر من چیزی نیست ی آشوبی راه انداخت ک حد نداره پدر شوهرم بهم پشت تلفن گفت زنیکه دزد ک ص کش بی پدر و مادر الان ک دارم تایپ میکنم اشکام بند نمیاد بخدا خیلی عذابم دادن الهی ب بدترینا دچار بشن الهی ی جوری مادرشوهر پدر شوهرم جون بدن ب ی مریضی بیوفتن ک راه درمان نداشته باشه الهی لال بشن حتی نتونن بگن ی لیوان آب دستم بده 😔

آره بدنش جون نداره امشب بعد رابطع فشارش گرفتم ضربان قلبش ۱۱۰ تا بود . فشارشم همیشه بالای ۱۷ هست . امشب ۲۰ روی ۱۳ بود 

اخه ما طبیعی هم پیشگیری میکنیم بهش میگم شاید یهو میکشی بیرون اونطور میشه . گفتم کاندوم بزنیم میگه نه

وا یعنی چی چرا ابش نمیاد اونم 6مااااه😐یا دعا گرفتن براتون یا بیماری جنسی گرفته شوهرت باید بره پیش ارولوژیست من موندم چرا جوونا اینجوری شدن بخدا مرد هم مردای قدیم تا لحظه مرگشون زناشون از دستشون فراری بودن 😂😂😂

الان شوهرش معتاد بیکاره . دخترش تا کلاس چهارم درس خوند بیسواد الانم ۱۸ سالشه نامزده . پسرشم درس نخوند . الان سربازه اما از این پسراس ک هنوز حموم میره مامانه میره میشوره پسره رو . یعنی دخترش ک نامزد کرد همه تعریف پسره رو میکردن.  من گفتم ببین این همه بدی کرد دخترش خوشبخت شد الان میبینم نه . خدا میبره بالا میبره بالا یهو از اون بالا پرت میکنه پایین .ک قشنگ صدای افتادنشونو بشنویم .

اره دقیقا یادم نیست اما فک کنم همون موقع هم برامون دعا گرفته بودن چند ماه بود همش دعوا داشتیم بعد مامانم ادرس گرفت از ی بنده خدایی رفت پیشش گفت زندگی دخترت تو چشمه و دعا خیلی میگیرن براشون بعد مامانم میگفت آقاهه ب همه چی قسم داده بعد خیلی خوب شدیم

نزدیک ۴۰ سالشه . بعد شوهرم آزمایشگاه مواد صنعتی کار میکنه همش بخار اسید و کلر و این جور چیزاس . مثلا اوایل هر هفتع یبار اب میومد بعد شد دو هفته یبار الان دو ماهه نیومده .میگه تا لحظه ی آخر حس میکنم داره میاد اما خشکه خشکه .حالا میگه گاهی وقتا جیش میکنم میاد همراه با جیشم

نمیدونم دکتر نرفته اما ما قصد بچه اوردنم نداریم واسمون مهم نیست زیاد 

ی بار گفتم همون پدر شوهر پیریم گفت گذشته ها گذشته 😕

فقط سیگار 

من شوهرم اومد . خوابش بندازم میام🤣