خل شدم اسکرین شات میزام
من حقیقت تو خانواده بزرگ شدم که ازدواج خیلی مهمه ولی دوست پسرم تو این دوماهیی که باهاشم با اینکه مامانم دیده به خانوادشم گفت کلامی از ازدواج نمیزنه خیلی استرس دارم امشب رفتم گفتم پس اقا بگو دیگه من چیکارکنم تکلیف منو مشخص خدایی بنید چی میگه