داشتن منطق و انصاف 1
یکی از مهمترین نشانه های درونی مردی که از ارزش عظیم امنیت بخشی برخوردار است وجود منطق و انصاف در دریافت ها و برخوردهای مرد است. مردی که از چنین اوصاف مبارکی دور افتاده است در مواجهه با موضوع ها به دریافت و تشخیص غلط خودش بدون توجه به توضیح مخاطب پا میفشارد و در هنگام برخورد نیز از دایره ی انصاف و درایت مرتبط با آن بیرون میرود. این ابهام که اگر شوهرم بفهمد یا اگر به بابا بگویم واکنشش چیست دغدغه ای اساسی در بسیاری از خانه ها و خانواده هاست و باید پرسید مگر مرد که جایگاه ستون محکم و امن خانه را دارد نباید محل انتقال مسائل اعضاء خانواده باشد پس چرا زن و فرزند از انتقال مسائل به وی احساس ترس و بیم میکنند؟! (کتاب زندگی، دکتر حبشی)
دختر جوانی که در مسیر دانشگاه پسری با ادعای دوست داشتن سراغش رفته بود و از وی خواسته بود فرصتی را برای معاشرت به منظور شناخت بیشتر از یکدیگر فراهم کند، مانده بود که نیت و قصد وی چیست؟ از یک سو دوست می داشت آن پسر را در مقام خواستگار سنجش و ارزیابی کند و از سوی دیگر ترس عمیقی از سوء استفاده و خطرهای مرتبط با آن داشت و مانده بود که این مسئله را با چه کسی مطرح کند؟ وقتی با طرح موضوعش از من در مقام مشاور مشورت خواست در پاسخ به سؤال من که آیا این درخواست را به پدرت گفته ای؟ موضعش چیست؟ با ترس و ابهام پرسید: پدرم؟! اگر او از این مسئله باخبر شود بعید نیست مرا به بدی و میل به زشتی متهم کند و اجازه ندهد دانشگاهم را ادامه دهم و با التماس خواهش میکرد که مبادا من درباره ی این مسئله با پدرش صحبت کنم (کتاب زندگی، دکتر حبشی)
به راستی این دختر برای حل مسئله ی خویش باید چه جایگاهی را به عنوان پناهگاه خود جست وجو کند؟ آیا ستون محکم و امنی جز پدرش که رسالت و مسئولیت عمده اش در خصوص مدیریت خانواده مبتنی بر همین نقش است. پس چرا دختر درمانده مانده است و نمیتواند مسئله اش را با پدرش مطرح کند؟ این پدر از چه چیزی محروم و دور است که دختر بیم بیان مسئله اش به پدرش را بر دوش می کشد؟ در کنار محرومیت از رحمت و بخشش، انصاف و منطق از چنین مردی دور مانده است. بیایید این طور نگاه کنیم که اگر دختر به پدرش به عنوان ستون محکم و امنی که سرشار منطق است و منصفانه مطالب را گوش میکند باور داشت و مطمئن بود پدر با رحمت وسیع خویش با این مسئله برخورد می کند، ترس و ابهامی برای مطرح کردن مسئله اش میدید؟ آیا به محض مواجه شدن با چنین دعوتی به سراغ پدری با این نشانه های امنیت بخش نمی رفت تا راهبردی پیدا کند و با خیال امن، تکلیف ذهنی اش را روشن کند؟ طبیعی است می توانست بدون هیچ دغدغه ای از تحلیل های ظالمانه و ناگوار یا نسبتهای نابجا، دعوت پسر را به پدرش خبر بدهد و پدر به جای گمان مسموم از نیت پسر یا توبیخ دختر و تهمت به وی میفهمید آن کسی که باید خیالش آسوده و امن بشود و به راه حلی درست و عاقلانه دست پیدا کند دختر است و مسئولیت پیشبرد این مهارت در دختر با اوست. (کتاب زندگی، دکتر حبشی)
پس هنگام اطلاع از مسئله، با رحمتی عمیق، به شکلی کاملا منطقی میگفت دخترم پسری که این دعوت را کرده است میتواند دو قصد و نیت داشته باشد: یکی اینکه تو را برای ازدواج در نظر گرفته است و تصمیم دارد با شناخت بیشتر تو اقدام به خواستگاری کند و دیگر اینکه خدای نکرده هدفش سوء استفاده است و در پوشش ادعای ازدواج، قصد آسیب زدن و تعرض به تو را در سر می پروراند من بدون هیچ پیش فرض حتمی و اولیه ای از قصد وی، راه حل را در ارزیابی نیتش می بینم همچنان که من حق ندارم نیت او را مسموم تصور کنم چنانچه تو هم نیت او را مطلقا خیر بدانی و از امکان دوم چشم بپوشی، به بیراهه رفته ای. پس می توان به راحتی هدفش را شناخت و برای این منظور کافیست شماره ی تلفن همراه مرا روی کاغذی بنویسی و به پسر در مراجعه ی بعدی اش بگویی من درخواست شما را با پدرم مطرح کرده ام و پدرم پس از عرض سلام و قدردانی از شما، شماره ی تماسشان را داده اند و خواسته اند شما در این باره با ایشان تماس بگیرید تا درباره ی مسیر و مقدمات شناخت گفت و گو شود.
در این صورت اگر پسر نیت اول را داشته باشد و تصمیمش خواستگاری از دختر باشد با منطقی و منصف و رحیم دیدن پدر دختر بیشتر مشتاق و پیگیر شده؛ مسیر تماس با پدر دختر را طی میکند و بدون هر آسیب و ارتباط و وابستگی شناخت ممکن میشود و اگر خواستگاری پوششی برای نیت شومش باشد میفهمد که در پشت این دختر پدر محکم و امنی وجود دارد که امکان نزدیک شدن و سوء استفاده از وی نیست. (کتاب زندگی، دکتر حبشی)
حرفهایی مثل اینکه می ترسم پدرم بفهمد، جرأت نمی کنم به پدرم بگویم، اگر بابا مطلع شود دیگر کارم تمام است، خدا نکند همسرم با خبر شود، اگر به گوش همسرم برسد بدبخت میشوم ..... همگی معرف مردی ست که از این نشانه ی درونی دور مانده است. (کتاب زندگی، دکتر حبشی)
مؤلف این اثر در مشاوره های خود، نوجوانان و جوانان دختری را شاهد بوده است که مورد سوء استفاده ی هوس بازان واقع گردیده اند و فرد هوس باز، بعد از ایجاد یک رابطه ی ساده با دختر با اهرم تهدید کردن وی که اگر به نیت شوم من جواب مثبت ندهی، رابطه مان را به پدرت خبر میدهم، او را ترسانده و دختر را وادار کرده است خود را تسلیم قصد شومش کند! چرا که دختر ترسیده است اگر پدرش از آن رابطه ی ساده مطلع شود، بلایی به سرش می آورد و برخورد شدیدی می کند که از آسیب سوء استفاده ی آن پسر بزرگتر است. (کتاب زندگی، دکتر حبشی)