2777
2789
عنوان

در جلسه‌ی خواستگاری چی بگیم (آموزش)

| مشاهده متن کامل بحث + 4156 بازدید | 356 پست

معاشرت با خانواده (پیوست 1)

اگه پسر در زمان خواستگاریش میگفت که من میخوام ماهی یکبار خانواده م که هشت نفر میشن رو دعوت کنم، دختر در زندگیش اینقدر درگیر نبود. موقع اعتراض زنش هم میگفت من همون موقع که گفتم برنامه م چی هست. یا اینکه دختر میگفت چقدر میخواد با خانواده ش بعدا معاشرت کنه که بعدا وقتی میگه میخوام برم خونه مادرم، شوهرش نگه مگه حلوا پخش میکنن و...

  • شوهرم ماهی یبار خانوادش رو دعوت می‌کنه بعد خانواده ی پدربزرگشم که سه نفرن رو دعوت می‌کنه میگم لازم نیست همراه پدربزرگتم بگی میگه نمیشه زیاد نمیان که ماهی یبار میان. گفتم برعکس شده قبلا کوچیکترا دعوت میشدن خونه بزرگا. گفت خب تو نمیری خونشون زودزود
  • تازه اومدم سر خونه و زندگیم. از اول ماه رمضون. کلا فقط یه شب برای افطار که مامانم دعوت کرد رفتیم پیششون و یه شب دیگه که دعوت کرد، شوهرم گفت یه فرصت دیگه میریم. دو شب دیگه هم همینطوری رفتیم اونجا. هر وقتم میگم میخوام یه سر برم خونه ی مامانم اینا، شوهرم میگه مگه حلوا پخش میکنن و این حرفا. من خیلی اذیت میشم. یه جورایی جلوی راهم رو میگیره. مجرد که بودم عادت داشتم هر شب یا بیشتر شبا با خواهرم میرفتیم اطراف خونه پیاده روی. شوهرم زیاد اهل پیاده روی نیست. با خواهرمم که میخوام برم میگه چرا و فلان و...
  • هرجا بخوایم بریم شوهرم میدوه میره به مامانش میگه باهامون بیا یا هرکس بیاد خونمون میره مادرشوهرمم میاره حتی نصف شب باشه. خیلی بچه ننست.
  • شوهرم کلا فکر میکنه نوکر برای مامانش اورده. هر وقت بریم خونه مادرشوهرم تا مامانش بیاد بلند شه، شوهرم تندی میگه میخوای چیکار کنی مامان؟ بگو فلانی (یعنی من) بلند میشه و شوهرم به من میگه بلند شو. ادم با کار کردن نمیمیره اما خیلی دستور میده ادم رو خسته میکنه. جدا از اون نذری یا مهمونی باشه همش میگه یه روز قبل برو کمک. میرم کمک بعد ازم طلبکاره و میگه چرا مثلا ظرف نشستی با اینکه کلی خواهر شوهر و برادرشوهر دیگه ام دارم
  • خواهرام عید شام دعوت میکنن بعد شوهرم از خسیسی میگه من نمیام. اگه بیام منم باید شام بدم هزینه اش زیاد میشه. شوهرم راضی نمیشه میگه نه شام میرم نه شام میدم چی کار کنم

در یکی از تاپیک هام درباره اینکه در جلسه خواستگاری چی بگیم (برگرفته از سخنان دکتر حبشی) نوشتم. مطالب دکتر حبشی، بانوآرتمیس، دختر_گرانبها و roya_am را کتاب کردم. میتونین از تاپیک‌هایم به صورت رایگان دانلود کنید. برای زندگی مشترک، کتابی بهتر از کتاب زندگی دکتر حبشی نخوندم. برای هر زن و مردی واجب است این کتاب رو بخونه. این کتاب رو میتونین از سایت مجتمع فرهنگی شاهدان (سایت دکتر حبشی) تهیه کنید.

بیشتر ببینید

خدمات مالی (پیوست 1)

توجه: مرد اگه میگفت که میخوام بعد از زندگی قبض خونواده رو خودم بدم، دختر دیگه اینقد درگیر نبود و حرص نمیخورد چون پسر از همون روز اول گفته بود

  • شوهرم خرج خونه ننش رو میده. الانم فهمیدم پول قبض خونه خودمون، خونه مادرش و خونه پدربزرگشم میده؛ .یعنی وقتی از مامانش رو میده از پدربزرگشم که تو همون ساختمونه رو میده هرماه. میگم برا پدربزرگت رو چرا میدی دیگه؟ میگه پدربزرگم برا ننم گوشت اینا میخره منم جاش پول قبضش رو میدم!
  • دوتا پسر مجرد داره که درامدشون خوبه. حقوق پدر شوهرم هم بهش میرسه. هرروز خدا هم میوه میخواد امروزم کلی گوشت و مرغ و میوه براش گرفت هر وقت شوهرم می‌ره بیرون میگه میوه بگیر. شوهرمم با کارت خودش میگیره و میگه حساب من و اونا نداره

در یکی از تاپیک هام درباره اینکه در جلسه خواستگاری چی بگیم (برگرفته از سخنان دکتر حبشی) نوشتم. مطالب دکتر حبشی، بانوآرتمیس، دختر_گرانبها و roya_am را کتاب کردم. میتونین از تاپیک‌هایم به صورت رایگان دانلود کنید. برای زندگی مشترک، کتابی بهتر از کتاب زندگی دکتر حبشی نخوندم. برای هر زن و مردی واجب است این کتاب رو بخونه. این کتاب رو میتونین از سایت مجتمع فرهنگی شاهدان (سایت دکتر حبشی) تهیه کنید.

بیشتر ببینید

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و *کاملاً رایگان* با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید .

واکنش بعد از عصبانیت (پیوست 1)

  • یا شوهرم قهربودم. خودش مهمون دعوت کرده. جلو مهمون دوبار جوابم رو نداد و یه بارم با عصبانیت باهام حرف زد. آبروم رو برد و بی احترامی شد به مهمون
  • ۷ ساله ازدواج کردیم، شوهرم میگفت تا حالا از من کتک نخوردی پرو شدی

نحوه زندگی (پیوست 1)

  • شوهرم مثل چی کار می‌کنه ولی پس انداز نمیکنه میگه می‌خوام تو لحظه زندگی کنم حسرت چیزی تو دلم نمونه! خیلی زیاد ولخرجه و رفیق بازم هست .الان بعد چند سال زندگی هیچی نداره.
  • میگه آخر هفته باید کباب بخوریم خونه ی مادرش میگیره می‌بره .حالا پدربزرگ مادربزرگشم و پسرخاله ی شوهرمم هست .هر هفته برا هشت نفر کباب گوشت. کار هرهفتشه به جز اینا هر روز برای مادرش خرید خونه می‌کنه. از بس خرجای اینجوری میکنه برا خانوادش مثل چی کار می‌کنه ولی بعد سه سال زندگی هیچی نداره.

در یکی از تاپیک هام درباره اینکه در جلسه خواستگاری چی بگیم (برگرفته از سخنان دکتر حبشی) نوشتم. مطالب دکتر حبشی، بانوآرتمیس، دختر_گرانبها و roya_am را کتاب کردم. میتونین از تاپیک‌هایم به صورت رایگان دانلود کنید. برای زندگی مشترک، کتابی بهتر از کتاب زندگی دکتر حبشی نخوندم. برای هر زن و مردی واجب است این کتاب رو بخونه. این کتاب رو میتونین از سایت مجتمع فرهنگی شاهدان (سایت دکتر حبشی) تهیه کنید.

بیشتر ببینید

دوستی ها (پیوست 1)

توجه: دختر و پسر درباره روابطشون با دوستاشون توضیح بدن؛ مثلا پسر بگه که من وقتی میام شهرستان دلم میخواد چند ساعتی پیش دوستام باشم.

  • چند هفته پیش گوشیش رو جواب نمیداد. اخرش ساعت یک شب مست اومد خونه با دوستاش معلوم نبود کجا بود. دیشبم ده نیم هرچی زنگ زدم جواب نداد. زنگ زدم مامانش گفتم اونجاست؟ گفت نه. تا مادرشوهرم زنگ زد بهش جواب داد. میگفت دستم بند بود. دوستم فلان چیزش گم شده بود دنبالش بودیم! گفتم دروغ نگو کجایی ؟داد و بیداد فحش که به تو چه! چرا دیرمیام به همه زنگ میزنی!
  • همش از شهری که خونمون هست، پا میشه میاد شهری که خونه باباش هست و بزرگ شده. میاد پیش رفیقاش یک هفته دو هفته میمونه. شب هم نمیاد خونه ی پدرش. همش اینجا تنهام. هرچی بهش میگم من تنهام میگه نه پدر مادرم هستن؛ یعنی در روز شاید فقط برای غذا بیاد. میگه اینجا جای تفریح با زن نداره خودش با رفیقاش میرن جنگل

در یکی از تاپیک هام درباره اینکه در جلسه خواستگاری چی بگیم (برگرفته از سخنان دکتر حبشی) نوشتم. مطالب دکتر حبشی، بانوآرتمیس، دختر_گرانبها و roya_am را کتاب کردم. میتونین از تاپیک‌هایم به صورت رایگان دانلود کنید. برای زندگی مشترک، کتابی بهتر از کتاب زندگی دکتر حبشی نخوندم. برای هر زن و مردی واجب است این کتاب رو بخونه. این کتاب رو میتونین از سایت مجتمع فرهنگی شاهدان (سایت دکتر حبشی) تهیه کنید.

بیشتر ببینید

برنامه ریزی روز تعطیل (پیوست 1)

توجه: در جلسات خواستگاری بگین که چه برنامه هایی برای روزهای تعطیل و مناسبت های خاص مثل سال تحویل، شب یلدا، سیزده به بدر و... دارین.

  • روزای تعطیل یا خونه ننشه یا با دوستاشه .خونه اومدنش فقط واسه خواب و اون کاره.
  • چهار ساله با شوهرم ازدواج کردم. یک دختر یه ساله دارم. الان چهار سال بود که وعده مسافرت و گردش داده بود ولی بنابر خیلی دلایل رد میشد تا که تعطیلات تابستانی امسال که چهار روز دادن من دلم خوش بود که یه مسافرت میریم ولی شوهرم رفت  سراغ کارهای زمین کشاورزی پدرش در شهرستان حتی ما رو یه پارک هم نبرد
  • این مرد نفهمیده که ازدواج کرده حتی سیزده به در هم هم میره با دوستاش و به من میگه تو با خونواده ت برو.
  • حاضر نشد شب یلدا با هم بریم خونه ی دایی بزرگم که همه اونجا جمعن. بعد با کمال پررویی ازم خواست باهاش برم خونه خواهرش. وقتی بهش گفتم تو چرا نیومدی گفت ترجیح میدم پیش خانواده خودم باشم نه فامیل های درجه ۲ و ۳
  • گفتم نریم شهرستان خونه‌ی ننه‌ت. از اول تعطیلات که یکسره غر زده، وای من نمیتونم تو این تهران خراب شده بمونم. یکسال کار میکنم. چند روز تعطیلات میخوام برم خونه پدرم. آخرشم رفتیم. همشم خونه‌ی فامیلای این بود. هر شب خونه‌ی یکی. آخرشم مجبورم کرد که بیام اینجا. دوتا جاریام واسه خودشون میگردن یه روز میرن خونه خواهرشون. یه روز میرن خونه عموشون. منم تمرگیدم خونه. هیچ کسم ندارم اینجا فقط حمالی. شوهرم در حالت عادی خوبه مهربونه ولی حرف دهاتشون که میشه، ترسناک میشه یه جوری که اصلا میترسم ازش الان بهش گفتم خسته شدم میگه از چی؟ گفتم از اینجا! خيلی عصبانی نگام کرد.
  • قبلا خیلی با هم خوش میگذروندیم، ولی الان یه مدته با خانوادش که هیچ وقت هیچ جوره هواشو نداشتن مچ شده و انگار من اضافه ام تو زندگیش ،کلا تعادل نداره اگه با اونا خوب باشه، با من دشمنه و بر عکس. اونام از خداشونه. وقتی باهاشون خوب میشه همه راز زندگی خودم و خانواده‌م میره میگه، درآمد، برنامه های آینده، بدهی و... همه چیز. کل هفته هردو سرکاریم، آخر هفته هم مادرش تماس میگیره پا میشه میره خونش که شهر دیگه اس، به من میگه سرتو گرم کن کاری به من نداشته باش، با دوستام میرم بیرون یا خونه مامانم اونم میره خونه مامانش، اون با خانواده من قطع ارتباطه من با خانواده اون

در یکی از تاپیک هام درباره اینکه در جلسه خواستگاری چی بگیم (برگرفته از سخنان دکتر حبشی) نوشتم. مطالب دکتر حبشی، بانوآرتمیس، دختر_گرانبها و roya_am را کتاب کردم. میتونین از تاپیک‌هایم به صورت رایگان دانلود کنید. برای زندگی مشترک، کتابی بهتر از کتاب زندگی دکتر حبشی نخوندم. برای هر زن و مردی واجب است این کتاب رو بخونه. این کتاب رو میتونین از سایت مجتمع فرهنگی شاهدان (سایت دکتر حبشی) تهیه کنید.

بیشتر ببینید

اعتقادات (پیوست 1)

  • ماه رمضون روزه گرفتم. امروز هم شب عید هست ولی شوهرم فطریه م رو نمیده پول هم داره اما نمیده. کلا شوهر من اعتقاداتی به هیچی نداره.
  • خیلی فضوله سرش تو زندگی این و اونه. خیلی اهل غیبت کردنه و پخش کردن اخبار زندگی مردم
  • من خیلی به حلال و حروم معتقدم ولی شوهرم اینجوری نیست و همش اعصابم رو خورد میکنه. نمیدونم چیکارش کنم. اصلا براش اهمیت نداره؛ مثلا الان تو کافه قلیون کشیدیم گفتم یه اسموتی هم بیاره. یه آقا آورد بعد موقع حساب کردن خانومه حساب کرد و نمیدونست اسموتی داریم و حساب نکرده بود. جلو در خونه رسید رو دیدیم و فهمیدیم. به شوهرم گیر دادم برو حسابش کن گفت به من چه اون نکشیده دیگه
  • داشتیم با ماشین میرفتیم جایی. یه جا عروسی بود. لر بودن. محلی میرقصیدن. همسرم گفت بریم نزدیک نگا کنیم. با ماشین رفتیم وایسادیم یه کم نگا کردیم گفت خب بریم زنا نیستن، فایده نداره. رقص زنا قشنگه. بعدم گفت عروسی بدون زنا بی فایدست. خیلی ناراحتم. اخلاقای خوب زیاد داره ولی گاهی از اینجور حرفاش خیلی ناراحت میشم

در یکی از تاپیک هام درباره اینکه در جلسه خواستگاری چی بگیم (برگرفته از سخنان دکتر حبشی) نوشتم. مطالب دکتر حبشی، بانوآرتمیس، دختر_گرانبها و roya_am را کتاب کردم. میتونین از تاپیک‌هایم به صورت رایگان دانلود کنید. برای زندگی مشترک، کتابی بهتر از کتاب زندگی دکتر حبشی نخوندم. برای هر زن و مردی واجب است این کتاب رو بخونه. این کتاب رو میتونین از سایت مجتمع فرهنگی شاهدان (سایت دکتر حبشی) تهیه کنید.

بیشتر ببینید

مدیریت امور منزل (پیوست 1)

توجه: دختر و پسر توضیح بدن که انتظار و توقعشون از انجام امور منزل چیه.

  • شاغلم. وقتی برگشتم، خونه رو تمیز کردم و لباسارو زدم بشوره. به شوهرم که از صبح هیچکاری انجام نداده بود و ظهر هم خوابیده بود، گفتم لباس ها رو پهن کن! گفت من این کارا رو نمیکنم اینا کارای زنونه هست. منم لباس خودم رو که لازم داشتم از تو لباسشویی دراوردم و پهنش کردم. گفت همش رو پهن کن وگرنه امروز بیرون نمیریم (قرار بود جایی ک من دوست دارم بریم) گفتم نمیکنم با اینکه خیلی دوست داشتم برم اونجا ولی لج کردم. من خیلی حرصم گرفته اخه از صبح من یدیقه هم استراحت نکردم بعد این آقا خواب ظهرشم کرده هیچ کاری نکرده
  • تازه اومدم سر خونه زندگیم. شوهرم موقع افطار که میشه میشینه سر میز. بهش بگم کمک کن نهایت نون و پنیر رو میذاره سر سفره؛ مثلا دیشب داشتم سیب زمینی سرخ میکردم و شوهرم سفره رو انداخته بود و نشسته بود پشت میز. برای خودم و شوهرم چای ریخته بودم. اذان رو گفتن و سیب زمینی سرخ کردن من طول کشید. همسرم چاییش رو خورد و من همچنان داشتم سیب زمینی سرخ میکردم و حتی چای نخورده بودم. ما خونمون کوچیکه و میز ناهارخوریمون جلوی آشپزخونه هست. شوهرم چای دومش رو هم ریخت و یه لقمه نون و پنیر هم خورد‌. منم همچنان در حال سیب زمینی سرخ کردن. خیلی ناراحت شدم.

در یکی از تاپیک هام درباره اینکه در جلسه خواستگاری چی بگیم (برگرفته از سخنان دکتر حبشی) نوشتم. مطالب دکتر حبشی، بانوآرتمیس، دختر_گرانبها و roya_am را کتاب کردم. میتونین از تاپیک‌هایم به صورت رایگان دانلود کنید. برای زندگی مشترک، کتابی بهتر از کتاب زندگی دکتر حبشی نخوندم. برای هر زن و مردی واجب است این کتاب رو بخونه. این کتاب رو میتونین از سایت مجتمع فرهنگی شاهدان (سایت دکتر حبشی) تهیه کنید.

بیشتر ببینید

خوشامد و بدامد و روحیات (پیوست 1)

توجه: تو جلسه خواستگاری بگو از چی خوشت میاد، از چی بدت میاد که بعدا دختر یا پسر درگیر نشه که چرا اینجوری میکنه. خب براش توضیح بده که اجازه بده من غذا بخورم بعد سفره رو جمع کن. من بدم میاد که هنوز نرفتم عقب شروع میکنن به جمع کردن سفره یا اگه آدمی هستی که ساعت ها با خونواده ت حرف میزنی خب همون اول توضیح بده که بعدا درگیر نشه این چرا اینقدر حرف میزنه و... اگه بدت میاد که توی جمع باهات مخالفت بشه، همون روز اول توضیح بده


  • خونه مادرشوهرم بودیم. سر سفره بودیم. شوهرم غذاش کامل تموم شد، اومد ماست رو بخوره و من خواستم از کنار بشقابش دونه های برنج رو جمع کنم که دست مون بهم خورد و ماست ریخت تو ظرف خودش. شوهرم عصبانی شد که چیکار میکنی و سرم داد زد و قاشق چنگالش رو پرت کرد تو ظرف. و با عصبانیت گفت که تو هم مثل مامانم هنوز بلند نشده جمع می‌کنید و این حرفا
  • با شوهری ک شوخی، حرف ها و حتی جوک های زشت و جنسی داره چیکار باید کرد؟ حتی با همکارانش و بعضی داداشاش هم داره و بعضی هاش برام میگه خیلی بی حیان. خیلی عذاب اوره برام. اخه حیام خوب چیزیه. اصلا سرد شدم نسبت بهش. برادرهام جرئت ندارن از این شوخیا کنن. بدترین فحش های ما نهایتا به پدرسگ ختم میشه. که اگه اونم بگیم قیامت میشه.
  • کلا مدلش گیر دادنه، خیلی بد اخلاقه تو مخ ادم میره، سر هر وعده غذایی دعوا راه میندازه، به خونه گیر میده، به لباسم گیر میده، دوست داره غذا تزیین بشه. اخه میخواد خورده شه. منم سلیقم خوب نیست و دیونم میکنه. دیروز میخواست برا همکاراش سمبوسه ببره. هی میگفت همشون رو یه اندازه درار. میومد با قاشق بالا سرم میموند هی داد میزد میگفت نههه این جوری نه. بعد با داد و پرخاشگری هی دو ساعت صاف و صوفش میکرد و میگفت همه باید یه دست و این مدلی باشن. مگه نمیخاد خورده شه، من از بیرونم خریدم اینقدر نونش صاف نبوده. سبزیای سمبوسه رو خورد کرده بودم میگفت چرا ریز خورد کردی اخه داخل سمبوسه کی میمونه سبزیشو نگاه کنه؟ که درشت خورد شده یا ریز
  • اومدم پفیلا درست کنم، یه کم روغن زیاد ریختم تو ظرف. بچه بغلم بود به شوهرم میگم بیا یه کم بردار ازش. برگشته میگه آخه عوضی نکبت چخبره و میزنه تو صورتم.
  • از وقتی از سرکار اومده، مدام داره با تلفن حرف میزنه مادرش، خواهرش، برادرش. میخوام سرم رو بکوبم به دیوار خسته و کلافه شدم. یا چشمش به تلویزیونه یا داره با تلفن حرف میزنه. کلا انگار تنهاست تو خونه.
  • میره ظرفشویی وضو میگیره و دهنشم همونجا میشوره. خیلیییی چندشم میشه هر بار مجبورم سینک رو با وایتکس بشورم
  • رفتیم مسافرت، بخاطر اینکه جلوی بقیه گفت فلان کارو بکن و گفتم الان نمیتونم. سه روز قهر شر درست کرده و با داد و هوار بهم میگه تو سگ کی باشی که با من مخالفت میکنی.
  • برای عید رفتیم خرید. اینقدر عجول هست، فقط باید سریع بخری بیای. همونی اول پوشیدی تماااام. با اینکه سلیقه نبود ولی خریدمش اعتراضی هم نکردم گفتم ولش کن ممکنه عصبانی بشه. بعد که آمدم بپوشم برم بیرون، دیدم تنگ هست فروشنده سایز اشتباه داده بود دوتا سایز روی ویترین بود. اشتباه گذاشته بود تو نایلون.
  • رفتیم عید دیدنی بعد شروع کرد به مسخره کردن نگاه چی انتخاب کرده اصلا سلیقه نداره. اونی من گفتم رو نخریده، اومده این اشغال رو خریده
  • همسرم خیلی حساسه که طرف غذا تمیز خورده بشه؛ یعنی یک دونه برنج و اینام تو ظرف نمونه میگه دور ریخته میشه و بی برکتی میاره

در یکی از تاپیک هام درباره اینکه در جلسه خواستگاری چی بگیم (برگرفته از سخنان دکتر حبشی) نوشتم. مطالب دکتر حبشی، بانوآرتمیس، دختر_گرانبها و roya_am را کتاب کردم. میتونین از تاپیک‌هایم به صورت رایگان دانلود کنید. برای زندگی مشترک، کتابی بهتر از کتاب زندگی دکتر حبشی نخوندم. برای هر زن و مردی واجب است این کتاب رو بخونه. این کتاب رو میتونین از سایت مجتمع فرهنگی شاهدان (سایت دکتر حبشی) تهیه کنید.

بیشتر ببینید

خرید عروسی (پیوست 1)

توجه: قطعا اگه پسر میگفت که چه بودجه و توانایی برای خرید و مراسمات داره و دختر میگفت چه توقع هایی داره، همون اول وصلتی شکل نمیگرفت که بخواد بهم بخوره. یا اینکه پسر میگفت من پدرم مریضه و مادرم آلزایمر داره. نمیتونم برات مجلس فلان و فلان رو بگیرم که دختر ببینه اگه نمیتونه و این مراسم ها خیلی خیلی براش مهمن و بعدا درگیر میشه، خودش بدونه که بگه نه و نخواد خواستگاری رو ادامه بده. یا دختر بگه که این مراسم ها چقدر برام مهمن و اگه انجام نشن، حس و واکنش من چیه


  • شش ماه پیش عقد کردم. الان رفتیم خرید عروسی. برای خرید قبلش به عروس گفتم گرون تر ۲۰ تومن انگشتر برندار. تو مغازه انتخابش یه انگشتر ۵۰ میلیونی بود به زور راضی شد یه ۳۵ تومنی انتخاب کرد و خریدم. کیف و کفش چرم ۶ میلیونی. باز بهش گفتم نهایتا سرویس ۱۷۰ میلیونی انتخاب کن. عروس و مادرش همه انتخاب هاشون بالای ۳۰۰ میلیون و سرویس های 22 عیار انتخابش بود. عروس گفت به هر قیمتی که خرید نمیکنم باید خوشم بیاد و یکی و‌ خوشش ‌اومده بود ۲۸۰ میلیون و گیر که اونو بخریم. گفتم نمیشه و جر و بحث میکردیم. زنم در یه مغازه رو کوبوند. راهش رو از ما جدا کرد. با حالت تشر به مادرش گفت این مغازه های اشغال دونی چیه من رو می‌بری و .... فرداش تمام وسیله های نامزدی و پس فرستادن گفتن نامزدی به هم خورد.
  • از اول متوجه شدم مادرش آلزایمر داره پدرش هم بیماریه سخت سرطان داشته که تحت درمان هست! خانوادگیشون به شدت سرده طوری که من رو هیچ کسی از سمت خانواده همسرم مهمون نکرده. یعنی اصلا مهمونی نرفتم از سمت اونا! علاوه بر این هیییچ مراسمی برای من بجا نیاوردن نه نامزدی داشتم و نه بله برون و نه یلدا و کلا هیچی! خانوادش کلا انگار وجود ندارن.
  • با شوهرم رفتیم خرید عید. اون برام لباس گرفت من نمیدونستم عیدی متقابله و خریداش رو حساب نکردم. موقع واسه ناهار رفتیم خونشون. مامانش وقتی فهمید خریدای پسرش رو حساب نکردم کلی حرف و تیکه بارم کردم. با چشم گریون اومدم از خونشون بیرون. گفت باید حساب میکردی؟ عیدی پسرم رو بیارم تا بدم لباسا رو ببری. برا پسرم کم گذاشتین. از دوتا فرهنگ مختلفیم. ما برای عید رسم متقابل نداریم فقط داماد برای عروس میخره

در یکی از تاپیک هام درباره اینکه در جلسه خواستگاری چی بگیم (برگرفته از سخنان دکتر حبشی) نوشتم. مطالب دکتر حبشی، بانوآرتمیس، دختر_گرانبها و roya_am را کتاب کردم. میتونین از تاپیک‌هایم به صورت رایگان دانلود کنید. برای زندگی مشترک، کتابی بهتر از کتاب زندگی دکتر حبشی نخوندم. برای هر زن و مردی واجب است این کتاب رو بخونه. این کتاب رو میتونین از سایت مجتمع فرهنگی شاهدان (سایت دکتر حبشی) تهیه کنید.

بیشتر ببینید

میزان معاشرت قبل و بعد از عقد (پیوست 1)

توجه: دختر و پسر توضیح بدن که قبل از عقد و بعد از عقد چقدر تمایل دارن با خانواده ها معاشرت داشته باشن

  • من هنوز عقد نکردم. نامزدم خیلی دوست داره من رو همش ببره خونه مادر و خواهرش. بهش میگم زشته. میگه اگر زشت باشه نمیبرتم. خودم تشخیص میدم اگر زشت بود نمیبردتم. میگه بیا امشب بریم خونه مامانم. میگم نمیام میگه مگه تو رو خونه مامانم زندانی کردن که نمیای یا میگه مامانم رو دوست نداری که نمیای. اتفاقا خونه مامان وخواهرش خیلی بهم خوش میگذره چون خیلی اهل بگو و بخندن و احترامم دارن ولی هنوز عقد نیستیم.

در یکی از تاپیک هام درباره اینکه در جلسه خواستگاری چی بگیم (برگرفته از سخنان دکتر حبشی) نوشتم. مطالب دکتر حبشی، بانوآرتمیس، دختر_گرانبها و roya_am را کتاب کردم. میتونین از تاپیک‌هایم به صورت رایگان دانلود کنید. برای زندگی مشترک، کتابی بهتر از کتاب زندگی دکتر حبشی نخوندم. برای هر زن و مردی واجب است این کتاب رو بخونه. این کتاب رو میتونین از سایت مجتمع فرهنگی شاهدان (سایت دکتر حبشی) تهیه کنید.

بیشتر ببینید

فضای خانوادگی (پیوست 1)

  • مادرش عمل کرده براش گوسفند کشتن. صبج اونجا بودم با داییش و باباش گوسفند رو گرفتن بسم الله نگفتن زدن زمین. نصف سرش رو بریدن. چاقو تیز نبود. رفتن یه هفت هشت دقیقه گشتن دنبال یه چاقو دیگه. گوسفند بیچاره هی دست و پا زد بعد اومدن بقیش رو بریدن. نصف گردنش چسبیده بود به بدنش. خلاصه تابلو بود که ذبح اسلامی نشده بود و حرام بود. بعد دل و قلوه شو کباب کردن سر سفره هرچی بهانه آوردم نخورم، شوهرم میگه بخور تو که عاشق دل و قلوه ای. به زور میریزه جلوم تو بشقاب؛ مثلا میخوا پارتی بازی کنه احمق. جلو مهمونا روم نشد و چند دونه خوردم. اومدم خونه عذاب وجدان گرفتم. دست کردم تو حلقم بالاش آوردم. حالا خانواده شکموش تا ده روز باید ظهر و شب ازش بپزن، بخورن. شامم از اون گوشت پخته بودن نرفتم گفتم سرم درد میکنه. شوهرم به زور برداشته آورده برام. مونده بالا سرم بخور. هرکاری میکنم نمیره به زور ردش کردم رفت. انداختم سطل زباله. اومد شک کرد رفت پیداش کرد .صد تا حرف بم زد که چرا نخوردی به خاطر تو رفتم دست به غذا اومدم جلو مهمونا بالا. مجبور شدم بگم حرامش کردید. گوشتش حرامه. ظهرم دست کردم تو حلق آوردم بالا. الان بابت اون چند تا دونه که تو معدم هست عذاب وجدان دارم و ...میگه میخوای از بین بره بیا یه چیزی میدم حلش میکنه. رفته با بطری مشروب اومده میگه بیا بخور. منهدمش میکنه. بیشعور عوضی خدا من رو خوار و خفیف کرده شدم مسخره این احمق
  • مادرم خیلی رکه. زنم موهاش رو رنگ کرده. وقتی مادرم زنم رو دید گفت چقدر زشتشدی موهات چقدر رنگشون بد شده. بهت نمیاد.
  • مادرشوهرم به شوهرم میگه بیا پشتم رو بشور یا کیسه بکش لخت مادرزاد تو حموم بود و شوهر منم رفته و داره میشوره. یه ذره شرم و حیا ندارن اینا. الان مادرش با زنش چه فرقی کرد که اونم لخت جلوشه. از این کارشون خیلی چندشم شد و واقعا حالم بده اصلا شوهرم از چشمم افتاده. خونه‌ی خودمونم برم میخوام اتاقم رو جدا کنم. حالا من که دخترم مثلا مامانم بخواد لباس عوض کنه میرم از اتاق بیرون که راحت باشه بعد اینا اینجوری. از حمومم که دراومد که حوله‌ی کوچیک دور باسنش پیچیده بود از همونجوری از اون اتاق رفت یه اتاق دیگه لخت.

در یکی از تاپیک هام درباره اینکه در جلسه خواستگاری چی بگیم (برگرفته از سخنان دکتر حبشی) نوشتم. مطالب دکتر حبشی، بانوآرتمیس، دختر_گرانبها و roya_am را کتاب کردم. میتونین از تاپیک‌هایم به صورت رایگان دانلود کنید. برای زندگی مشترک، کتابی بهتر از کتاب زندگی دکتر حبشی نخوندم. برای هر زن و مردی واجب است این کتاب رو بخونه. این کتاب رو میتونین از سایت مجتمع فرهنگی شاهدان (سایت دکتر حبشی) تهیه کنید.

بیشتر ببینید

نمونه ای از بدامدها که یک نفر برام ارسال کرده


* از اینکه چیزی رو به امانت بگیرن بیزارم

* از منتظر موندن و و بدقولی توی کار بیزارم

* از سین شدن پیامم بدون جواب بیزارم

* از اینکه عزیزانم دردشون رو بهم نگن بیزارم

* از اینکه کار اضافه بر سازمان برام انجام شه بیزارم

* از اینکه قدر نشناس یا طلبکار باشن بیزارم

* از پریدن وسط حرفم بیزارم

* از دیدن فیلم ترسناک بیزارم

* از پسرایی که ادای زنها رو در میارن تا بخندونن بیزارم

* از خرافاتهای عقیدتی و فالگیر از هر نوع بیزارم

* از جوکهای جنسیتی فاشیستی بیزارم

* از افراد همیشه در نقش قربانی بیزارم

* از آدم غرغرو نق نقو غرغرو بیزارم

* از آدم دنبال جلب ترحم و توجه بیزارم

* از قرض گرفتن و قرض دادن بیزارم

* از لطف کردنهای افراطی بیزارم

* از درخواست کردن بیزارم

* از کار مشترک کردن با دوستانم بیزارم

* از پول در آوردن به هر قیمتی بیزارم

* از مهمون سر زده بیزارم

* از دیدار بدون هماهنگی بیزارم

* از بیدار شدن با صدای بلند بیزارم

* از خیس شدن دمپایی دستشویی بیزارم 

* از بستن درهای خونه با صدای بلند بیزارم 

* از استفاده لوازمم بی اجازه و یهویی بیزارم 

* از اینکه مهمون روی تختم بخوابه بیزارم 

* از اینکه موقع آشپزیم مداخله کنن بیزارم 

* از اینکه موقع کار شوخی کنن بیزارم 

* از اینکه موقع مطالعه صدام کنن بیزارم 

* از اینکه به چیزی اصرار کنن بیزارم از اینکه امر و نهی بشم بیزارم

* از اینکه وقتی خوابم سیگار بکشن بیزارم

در یکی از تاپیک هام درباره اینکه در جلسه خواستگاری چی بگیم (برگرفته از سخنان دکتر حبشی) نوشتم. مطالب دکتر حبشی، بانوآرتمیس، دختر_گرانبها و roya_am را کتاب کردم. میتونین از تاپیک‌هایم به صورت رایگان دانلود کنید. برای زندگی مشترک، کتابی بهتر از کتاب زندگی دکتر حبشی نخوندم. برای هر زن و مردی واجب است این کتاب رو بخونه. این کتاب رو میتونین از سایت مجتمع فرهنگی شاهدان (سایت دکتر حبشی) تهیه کنید.

بیشتر ببینید
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست


نظر خود را وارد نمایید ...

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز