2777
2789
عنوان

بابام دیشب حسابی حال زن بابام و اون بچشو آورد سر جاش

| مشاهده متن کامل بحث + 1826 بازدید | 69 پست
بچه ها صداها رو ک ضبط کردم خیلی حرفا اون وسط گفته شده راجع به این موضوع ولی من مهم هاشو نوشتم براتون

خب

جز اسی کسی پست منو ریپ نزنه .نظر شخصیمه.چرا باید درمورد نظر شخصیم به شما جواب بدم

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

بابام یه نگاه به زن بابام و پسرش کرد و گفت من کی به تو همچین حرفی زدم ک خودم یادم نیست ؟

زن بابام گفت نه تو نگفتی پسرم با خودش فکر کرده تو بخاطر راحتی من و بچه هات شاید اینکارو بکنی 

بابام گفت بچه های من اینجا راحتن ..ولی راحتی تو ؟ مگه بچه های من گوشت تنتو میخورن ک بخاطر راحتی تو اینکارو کنم؟؟

بعد به داداشم گفت من هیچوقت همچین حرفی نزدم ، من حتی این خونه رو دارم به شماها میدم ک بعد مرگم توش راحت باشید ، حالا تا زنده ام بگم از این خونه برید ؟

اونی ک این حرفو زده از خودش در آورده، تو کاری هم ک بهش مربوط نبوده دخالت کرده و بیشتر از همه منو ناراحت کرده 

پسر زن بابام خیلی بهش برخورده بود   بعد شام فوری خداحافظی سر کردن و رفتن 

زن بابام گفت پسرم طفلک ناراحت شد

ادامشو میگم الان

2805

بابام گفت عیب نداره شد ولی عوضش یاد گرفت تو کاری ک بهش مربوط نیست دخالت نکنه 

زن بابام گفت اون قصد بدی نداشت ک 

بابام عصبانی گفت رفته تو دهن من حرف گذاشته از جانب من چرت و پرت تحویل بچه هام داده 

چند وقت پیش ک قهر کردی وقتی خواستی برگردی اینجا جلوی پسرت بهت گفتم ک من و بچه هام یه خانواده ایم ک تصمیم داریم کتار هم زندگی کنیم ، من دوست دارم تو هم عضو اسن خانواده باشی و کنار ما زندکی کنی ، اما نظر خودمو بهت تحمیل نمیکنم 

هر موقع به هر دلیلی دلت نخواست اینجا کنار ما زندگی کنی و عضو ایم خانواده باشی خودت بهم بگو تا تکلیفمون رو روشن کنیم 

پسرت همه اینا رو شنید و بازم اومده چرند تحویل بچه های من داده؟؟؟

زن بابام باز میگفت اون میخواسته دلسوزی کنه 

بابام دیکه اینجا عصبی شد گفت مکه ما اینجا جیگرتو به سیخ کشیدیم ک هی میگی دلسوزی..دلسوزی ..

یه جوری حرف میزنی ک انگار تو یه بره ایی ک بین یه مشت گرگ گیر افتادی پسرتم چوپونه اومده تو رو نجات بده 

اگه قراره پسرت هر روز به بهانه دلسوزی بیاد سرک بکشه تو زندگی من و به جون بچه هام بیفته بگو تا یه فکر اساسی کنم 

زن بابام دیگه کامل زبونش بند اومده بود نمی‌دونست چی بگه 

گفت اون یه فکری کرده بوده ، فکرشم اشتباه بوده البته ، من خودم بهش گفتم اینو ، تازه من خودم از خدامه بچه هات اینجا باشن 

خلاصه هی سعی میکرد حرفهایی بزنه ک خودش قبولشون نداره 

دیشب انقدر بابام حرصی بود ک هر لحظه امکان داشت به زن بابام بگه برو  خونه پسرا بسلامت

فقط من خس میکنم این داستانا ساختگیه ؟

اینم شبیه بقیه گندش یه روز درمیاد 

خداحافظ شما 

سال های زیادی خودمو سرزنش کردم ...بابت اینکه چرا تلاش نکردم رتبه کنکورم دو رقمی و یه رقمی بشه ..اول عقاید خانوادمو مقصر دونستم  بعدش کمبود امکانات بعدشم زندگی تو شهر کوچیک و فرهنگ بسته ...بعدش رفتم سراغ ایراد بعدی که چرا من ورزش نکردم به هیکل ایده آلم برسم بازم طبق معمول اول خانوادمو سرزنش کردم بعدش امکانات بعد فرهنگ من برای تمام ناکامی های زندگیم همه رو مقصر دونستم الا خودم ۱ سال ۲ سال ۱۰ سال زندگی من به سرزنش کردن اطرافم گذشت در حالیکه مشکل اصلی خود من بودم آدمای موفق بهانه نمیارن تلاش میکنن غر نمیزنن تلاش میکنن دنبال مقصر نمیگردن تلاش میکنن فرصت ایراد گرفتن از دیگران رو ندارن تلاش میکنن ..پس هرجا گفتی نمیتونم برسم و بهانه اوردی  چون خانوادم ...چون شرایط اینو بدون کیلومترها از موفق شدن دور شدی   ......Life is this l ike thisبلد نیستم چی بگم خیلی آدم واردی تو جمله بندی نیستم 😹😂ولی عاشقتونم خیلی گلید سرشار از خوب هست شما فارسی کیلی کیلی کم بلد بود... سوادمم صفره صفره در حال حاضر مغزمم از گچ پر کردن احساسات ازش فوران نمیکنه     بارون_بهار _شیراز  رونیا۹۲   negin770😻😻😻😻😻 ریحانه ۱۳۷۱۰۲

تو خودت نمیتونستی بری اونجا بشینی که صدا ضبط نکنی ؟ چیکار تو داشتن مثلا

دعا خیلی چیزارو تغییر میده:) برام دعا کن لایک کن برات دعا کنم❤🌬 ایشالا همیشه بخندی رفیقم💕۵بار تعلیق شدم بهم رحم کن😂☹ عاشق روانشناسیم و اطلاعاتم زیاده به معجزه قانون جذب ایمان دارم سوال داشتی بپرس😁🤚
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792