ولی حیف غرورمم دیگه نمیذاره. آخه هیچوقت سمتم نیومده هیچوقت هرگز هرگز حتی ی بار
39سالشع
انقد دلم واسش تنگ شده ها ک نگم یعنی صب میره سرکار اولین کاری ک میکنم اینه ک سریع لباساشو بو میکنم حتی بو بدمیده بو عرق ولی باز دیوونه وار میخام
ولی نمیرم چون احساسات و عاطفه رو جنسیش صفره
پس الکی اصرار نکنید برو سمتش چون نمیرم
حسرتشو میخورم
انقد دلم بغلشو میخاد ک نگم
شوهرم نمیخاد آقا نمیخاد چقد بگم منم آدمی نیستم ک دیگه بخام همش برم سمتش اینهمه سال بسته دیگه