تاپیک جامع ***زایمان طبیعی پس از سزارین***

خب بچه های اصفهان کدوم یکی ازاین دکترا حمایت بیشتری میکنه؟؟من واقعا بعدازسزارین مرگو باچشمام میدیدم..باغچه ای ک خیلی خیلی ریز بود وهنوز حسرت میخورم ک چرا ترسیدم ورفتم سزاختیاری

بجای واکسن هایی ک دریافت نکرده کار خاصی براش انجام دادی؟

من خیلی دلم میخواد واکسنا رو نزنم دعا کنین برام 

یعنی به نظرت سلامت حودمو بچه در خطر نبوده؟ اگه بوده و نگفته که نمیدونم چی بگم واقعا.

ممنونم رستاجان که جواب دادی

سلام دوستان.ب کمک خدا یکشنبه قبل۱۲شب موفق ب ویبک شدم. اولین سزارینم۹۶ ویبکم اسفند ۱۴۰۰ و الانم۱۴۰۳ ویبک مجدد شدم.تدابیرحدود یکهفته  اخر  مونده ب تاریخ زایمان دمنوش رازیانه و بابونه و تخم شوید و کتان و کلم و ختمی و.. رو خوردم .خیلی کم در حد ۳_۴شب قبل خواب حدود۳تا گل مغربی شیاف کردم. پیاده روی یک هفته اخر تقریبا شروع کردم حدود نیم الی۲ساعت. اخرین روز پیاده روی تومسیر رفتیم ارامگاه که مزارشهدا توسلی کنم  ازقضا داشتن مداحی و روضه میخوندن و چ روضه و دل شکستنی بود.  همان شب رابطه هم داشتیم و بعدش درد اولیه شروع شد.روز ساعت حدود۴ بعدظهر رفتم مطب دکترم گفت ۳ سانت ولی پایه ضربان قلب بچه پایین بود البته چنبار اخرهمینطور شده بود ولی چون تو انقباضات برخلاف حالت عادی ک باید ضربان افت میکرد ضربان تو انقباض بالا میرفت و لطف خدابود بابت این موضوع دکتر منو بستری نکرد.و مطب دکتر حدود هر یک ربع انقباض داشتم.دکترگفت برو خونه اگه کیسه ابت پاره شد یا زمان انقباض۵ دقیقه شد برو بیمارستان ک امشب تاصبح زایمانته. منم رفتم خونه غذا هم زیاد خوردم روغن کرچک هم ی مقداری خوردم ی مقداری خاکشیر باابگرم وروغن بادام شیرین هم خوردم که شکممو خالی بشه قبل رفتن ب بیمارستان .ولی  نمیدونم چرا لرز میکردم طوری ک دست و پام میلرزید. و بعدهر انقباض جان نداشتم. بااینکه دردام حدود۴ دقیقه شد اما بابت لرزم میترسیدم فشارم پایین بوده باشه و برم بیمارستان سزارینم کنن اما دیگه بیشتر کمر واحساس زورم فقط میومد اما نمیدونستم احساس دفع برای مدفوع خودمه یا بچه داره میاد. همسرم چنبار گفتن برم دسشویی اما نرفتم و خداروشکر ک نرفتم.طوریکه اماده شدم برم بیمارستان ب همسرم گفتم نمیتونم گفت زنگ بزنم اورژانس گفتم نه فکر کنم احساس احساس دفع خود بچه هست و دفع خودم نیست بزور توماشین نشستم و نگه داشتم خودمو  وحدود ۱۱ونیم شب حالا تومسیر تصادف شده بود و باید از مسیر دورتری میرفتم.رسیدم بیمارستان فقط دیدم یک ماما و یک خدماتی هستن توی زایشگاه گفتم بچم داره میاد.وقتی معاینه کرد دید فولم هل کردن سریع ب دکتر و بخش پرستاری زنگ زدن و ماما با دست جلوی دهانه رحم رو گرفته بود تا دکتر بیاد و خداروشکر دکتر رسید و بچم بدنیا اومد.وچون کسی  تو زایشگاه نبود ازشون خواهش کردم گفتم همسرم بیاد بند ناف و بزنه و قبول کردن .و بسیار خوشحال شدم.ان شاءالله خیروصلاح همگی کسانی که دوست دارن زایمان طبیعی داشته باشن خداهم خیرشون رو در زایمان طبیعی راحت قراربده با فرزندانی سالم صالح خوش قدم خوش روزی و عاقبت بخیر.التماس دعای فرج

از گفتن تحربتون در مورد بیمارستان خیلی ممنون و سپاس گزارم.

اما صرفا الان سواله برام که  نظرتون در مورد آنوکسا و آسپرین را از روی چه اطلاعاتی و حسابی میدهید ؟ آیا تخصصی در این زمینه دارید؟ و یا تجربه ی عینی دارید؟  چون هم پزشک خودم وهم پریناتولوژیست هیچ کدوم چنین حرفی نزدند. و آنوکسا تجویز نکردند. 

ممنون

سلام خیلی ممنون که تجربتون رو گفتید.ویبک مجدد هم مثل اولین ویبک دقیقا همه موارد و مراقبت و حتی هزینه مثل همند ؟

مثلا ویبک مجدد یه زایمان طبیعی معمولی حساب نمیشه ؟ 

همه چی مثل ویبک اوله ؟ 

گل مغربی رو ۳ تا همزمان شیاف میکردید؟ کپسولش را یا سوارخش میکردید؟  کپسولش را نخوردید؟ 

ببخشید یه سوال دیگه اگه اون موقع که میگن برید خونه تا دهانه بیشتر باز بشه اگه خدانکرده اون موقع ضربان قلب بچه افت کنه چی .‌ما که متوجه نمی‌شویم وقتی بیمارستان نیستیم . آخه من سر اولم بخاطر همین مجبور شدم این دفعه هم یکم نگرانم .

ممنونم

زمان شروع درد تا زایمانم کمتر از ویبک اولی بود. هزینه بیمارستان چون تکمیلی بودم مثل قبلی فقط هزینه غذای همراه دادم. از نظر زایمان یه ویبکی یه زایمان معمولی حساب نمیشه چون یک ویبکی همیشه ویبکی باقی می مونه .دکترم تا ۴شنبه میخواست منو ویزیت کنه گفت باید دردت خودش شروع بشه وگرنه امپول فشار نمیتونیم بزنیم دقیقا مثل سری قبل همینو گفت.روغن مغربی با دست تو دسشویی ۳تا موقع خواب داخل واژن میذاشتم تااذان صبح ک خود کپسول خالی میشد.من کپسول رو نخوردم فقط شیاف کردم.دوستان توی همین تاپیک میگفتن که افت ضربان قلب ی فرایند طبیعی و عادی هست ولی متاسفانه افت ضربان تو بیمارستان باشی مخصوصا برای ویبکی سزارین اورژانسی راحترین انتخاب دکتراست..من حواسم ب حرکت بچه بود خب بچه ای ک حرکت میکنه یعنی قلبش داره میزنه ک حرکتم میکنه.

خیلی ممنون از توضیحات تون . ان شاءالله سلامت باشید. خدا بچه هاتون رو حفظ کنه

دوستان کسی تجربه اگزما نوزاد داره؟

البته نمیدونم اسمش چیه؟

اول سر و صورتش جوش میزنه بعد خیلی خارش داره و در آخر پوستش ضخیم و قرمز و خشک میشه 

اسمش اگزماست یا آلرژی نمیدونم 

ممنونم اگه تجربه ای دارید جواب بدید

سلام عزیز قدم نو رسیدتون مبارک باشه و زیر سایه پدر و مادر بزرگ بشه خوش بحالتون و خداروشکر که بازم موفق شدین