2777
2789
اهان خدا رو شکردرست نخوندم نوشته بودی اگر باردار بشمحتما و حتما تا استقلال مالی پیدا نکردین و یا وضع ...

جاش اینجا نیس بخوام بطور کامل توضیح بدم از رویاجون و بقیه دوستان پیشاپیش عذرخواهی میکنم ولی باید گفته بشه که زنی مثل من واقعا نیاز به پس انداز داره یا نه؟تا اونجایی که اطرافم دیدم اونایی که زندگیشون به قول خودشون خیلی گل و بلبل بوده هم شوهراشون دوست نداشتن پس انداز داشته باشن چون این فرهنگ کشور ماست و یه حقیقته مردها از زن های قوی میترسن ،میترسن زن پولی داشته باشه. مردها پول رو یه نوع قدرت میدونن میترسن این قدرت دست زن باشه بنظرم باحترام به نظر شما ربطی به رابطه خوب نداره کلا ذاتا مردها نمیخوان زن قدرتی به اسم پول دستش باشه.....  ولی بطور کلی بگم ۸سال ازدواج کردم و دوسال بخاطر نازایی و یسری اختلاف های خانوادگی  ازهمسرم جدابودم و تامرز طلاق پیش رفتیم و مهریه و نفقمو بخشیدم و حق طلاق گرفتم که جدابشیم ولی خب.....‌نتونستیم و برگشتیم و الان داریم زندگی میکنیمو.......برای بهبود رابطم واقعا دارم تلاش میکنم و شوهرم و زندگیمو واقعا دوستدارم و خب درکنار همه ی اینا از آینده ام میترسم من باید برای خودم یه پس اندازی داشته باشم..........حالا همسرم نه اجازه میده برم سرکار نه اجازه میده تاسرکوچه برم تنها پس فقط باید به  خدا وخودم و زنانگی و سیاست های خودم تیکه بدم و حتی شده ۵۰سوت بذارم کنار یانه؟؟؟؟

البته بهترین ماشین تو خانواده همسرم برا ما بوده بهترین تفریح و هزینه هم برا ما بوده. بهترین لباس هم ...

وقتی پیام شما رو دیدم چشمام پر از اشک شد 

واقعا درست میگین ادما بابد خودشونم وجدان داشته باشن شرف و ذات داشته باشن 

من ۱۷ سالگی مادرمو از دست دادم نه فقط مادرم بلکه خواهرم همراهم بهترین دوستم ، مادرم برام همه اینها بود و بعد از فوت ناگهانیش دنیا روی سرم خراب شد 

من یه بچه ۹ ساله بودم مادرمم در صحت و سلامت ولی همیشه به خدا دعا میکردم خدایا من ازت هیچی نمیخوام فقط من زودتر از مادرم بمیرم یه بچه ۹ سااااله 


۶ ماه بعدش بخاطر شوکی که بهم وارد شده بود ازدواج کردم که مثلا اون دردم فراموش بشه ولی افتادم وسط جهنم 

جهنمی که از بیرون گلستان بود 

مشکلات شخصیم با همسرم رو نمیگم که منو تا پای خود،کشی کشوند و البته خداروشکر هیچوقت انجامش ندادم 

ولی این وسط خانواده همسرم چه کارها که نکردن 

مدام زیرگوش همسرم میخوندن که زنت بچس زنت همش سرش تو گوشیه داداشاش فلانن ( دوتا بچه ۱۶-۱۳ ساله) پدرش فلانه 

همسر منم یه ادم مهرطلب و چسبده به خانواده چه عذاب هایی که کشیدم خدای من شاهده 

۵ تا خواهر داشت که بجز یکیشون که خونش شهر ما نیست اون چهارتا فقط اومدن خوردن بردن و مدام از من بد گفتن مدام گفتن خونش کثیفه گازش کثیفه فلانه درصورتی که من در غم سوگ مادرم خیانتای اشکار شوهرم بی کسی داداشام میسوختم و هر روز داشتم به اونا سرویس میدادم و اونام نه دلشون میسوخت و نه ذره ای وجدان داشتن

 

خداشاهده شوهرم هزارتومن به من نمیداد ولی هر هفته برای بچه های خواهرش لباس خوراکی موبایل تبلت میخرید یعنی اینا پدرمادرشون ذره ای خرج بچه نداشتن انگار 

یکی از خواهرزاده هاش هرررر روز خونه ما بود مسافرت میرفتیم بود شب بود حتی تو دوران عقد میومد با شوهرم خونه پدرم میخوابیدن

 

لحظه دارچین رو از مجتبی شکوری اگه شنیده باشین برای من لحظه زایمانم بود که داشتم میمیردم بخاطر خودخواهی و نابلدی دکتر- اون لحظه گفتم یا میمیرم یا اگه از این در زنده بیرون رفتم این ادم ( منِ قبل) رو همینجا دفن میکنم و یه ادم جدید میسازم از خودم 

بعد از اون با تهدید با دعوا با هرچی‌که تونستم اول کمک های شوهرم به خواهرزاده هاش قطع شد

 

وقتی من مثل جنازه افتاده بودم و یه بچه تو بغلم بود هیچکیو نداشتم خداشاهده نه خواهر نه مادر نه دوست نه حتی یه همسری که بتونه تکیه گاه باشه اونا فقط اومدن خوردن و رفتن و گفتن فلانی خودشو زده به مریضی 

۷ ماه بعدش که بابام فوت کرد رفتن به همسرم گفتن برو از زنت بخواه ارثیه شو بگیره حالا ارثیه چی بود؟ یه خونه که دوتا داداشم توش زندگی میکردن و به پدرم فحاشی کرده بودن 

اینجا دیگه خونم به جوش اومد گوشیو گرفتم دستم و هرچی فحش و حرف تو دلم بود نوشتم و به شوهرم گفتم فردا میرم طلاق میگیرم 

جالب اینجاس باز گفته بودن زنت به ما فحش داده و فقط ۲ ماه قهر بودن باز میان و میرن ولی من دیگه مثل سابق هر‌روز میزبان نیستم یه روز در هفته میگم خونه ام 

البته حقوق شوهرم دست من نیست و هنوز خیلی عقبی از یه زندگی نرمال ولی دیگه اون پله صفر نیستم حرکت کردم 

الانم دست راستم پر از بخیه اس و بی حرکت اما هیچکس نیومد بگه بیا این لیوان رو برات جابجا کنم ولی موقع خوردن همه بلدن بیان چون خونه ما خوش میگذره همه چی زیادی هست 

ببخشید طولانی شد ولی اگه کسی تو شرایط منه سنش پایینه متاهله مجرده هرچی اول یاد بگیره بعد بره زیر یه سقف 

اول اموزش ببینه که حد و حدود رو رعایت کنه 

یه روز از زندگی خواهرشوهرام مینویسم که با سیاست چجوری زندگیشون رو میچرخونن 

دعای همیگشیم اینه خدا سایه هیچ پدر مادری رو از سر بچه ها تو سن پایین کم نکنه 

ما مادرا باید یادبگیریم از بچگی به بچه هامون چیزایی که متاسب سنشون هست اموزش بدیم که اگه خدایی نکرده خودمون نبودیم لاقل تربیت مون بتونه بچه مون رو از گل بکشیه بیرون 

من مادرم زن بسیار بسیار مهربان و ساده ای بود خدا رحمتش کنه و نور به قبرش بباره🤍

فقط با اموزش میتونیم از پس ادمای بی قلب اطرافمون بربیایم با جربزه با سیاست و گاهی با توپ پر 

دخترم شوق نفس کشیدنم👼🏻 مامان بابا دلتنگتونم🖤🥀 ۱۱ تیر ۱۴۰۱ بدترین صحنه ای که میتونستم ببینم رو با چشام دیدم و شکستم اما همین شروع ماجرا بود| خدایاشکرت برای همه چیز ، تجربه هام ، آگاهی امروزم ، درک حضورت 🩵

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

تازه خواهر برادرا موقع عیدی چیزی که باشه بخان برن خونه برادر بزرگشون، میگن ما جلو همسر یا عروس و دا ...



ببخشید دوستان پستم ادامه دار شد...

در جهت تکمیل توضیحاتم خواستم بگم این خودمون هستیم که مشخص میکنیم چه وضعی داشته باشیم

دیگران با ما چه رفتاری داشته باشند

همسرمان با ما چگونه رفتار کنه

و تا حد زیادی آینده را خودمان رقم میزنیم


از همه مهمتر هیچ وقت چشممون به دست بنده ی خدا نباشه

فقط از خودش بخواهیم. بدون منت خلق...


ما برای زندگیمون خیلی تلاش کردیم خصوصااا همسرم

یه تک تومنی از جانب خانواده ش حمایتی نشد

و طوری بار اومده بودن که میگفت پدر و مادرم نسبت به من وظیفه ای ندارن



طفلی خیلی تلاش کرد... و الانم که حقوق بازنشستگی خدارا شکر در حد خیلی خوبی داره ....بازم تلاش میکنه ولی نه دیگه مثل قبل....


یه تجربه و خاطره هم بگم...


متاسفانه بعضی خانواده ها من جمله خانواده همسرم، پسر را وسیله ای میدونن برای کار و فعالیت و برآوردن هزینه ها و خرج ها.... و از نظر انها فقط دختر و داماد و بچه هاشون حق زندگی دارن، حق پس انداز و آینده نگری دارن، حق خوب خرج کردن و بهترین سفر ها را دارن....


ولی من از اول زندگیم هییچ زمانی این حس را نداشتم که عروس هستم پس باید طبق میل اونا باشم... یا خدای نکرده من کمتر از خواهر شوهر و.... هستم... خدا خیر بده همسرم ، خیلی بهم بها میدادو میده بطوریکه تونستم به راحتی با خواسته های نا بجای بعضی افراد مقابله کنم،  هیچ زمانی احساس کمبود یا تحقیر نکردم.... و همیشه پشتم بوده



هیچ زمانی خودمو سبک نکردم و توی دست و پای اونا بچرخم و کارهای منزلشون رو انجام بدم ، یا ریخت و پاش های دخترا و نوه ها را جمع کنم.... تا اونا نشستن منم میشینم... تا در حال پذیرایی هستن منم پذیرایی میشم


هر موقع پاشدن دور و برشون جمع کنن منم کمک میکنم...

و نسبت به بقیه خیلی کمتر میرم اونجا...‌


یادمه اوایل عقدم چون کم سن و سال هم بودم و توی خونه خودمون هم کسی زیاد ازم توقع کار خونه نداشت ولی خب یکارایی میکردم و اگر  بخام کاری انجام بدم اساسی انجام میدم



عقد بودم رفتم خونه مادر شوهرم با اینکه کم سن و سال بودم خدا شاهده اتاق و پذیرایی را ریختم بیرون  جارو برقی خراب بود با جارو دستی تمام زیر فرشها و روی قالی ها را برق انداختم 


اینقدر خسته شده بودم داشت جونم در میومد همه را مرتب و تمیز کردم بعد اومدم پیش مادرشوهرم  در کمال تعجبم دیدم یه تشکر خشک و خالی هم نگفت....


اونجا بود که فهمیدم برای عروس ارزش و احترامی قائل نیستن و این کارا را جزو وظایف من میدونست


خدا شاهده دفه اول و اخرم بود همچین کاری که هیچ،، نصف این کارم هیچ زمانی انجام ندادم و هیچ وقت خودمو برای انجام کارهای خونشون یه ذره خسته نکردم


شاید چند باری انگشت شمار با جارو برقی کمی جارو زدم ولی اساسی هیچ وقت کار نکردم...


ولی اگر دخترش میرفت دست به جارو یا ظرف بزنه اینقدر مادرش آخ و واخ میکرد که تو کمر درد میشی. دل درد میشی. و.... غیر مستقیم از من توقع داشت لااقل کمک کنم

منم توجهی نمیکردم و اگرم میخاستم کاری کنم، مشغول کار دیگری جز اون کاری که خواهر شوهر مشغول بود میشدم....


خداییش هیچ کدام هیچ موقع اعتراض نکردن...

شایدم پشت سرم بگن ولی به گوش من نرسیده

البته گاها بندرت حرفایی رسیده به گوشم ولی چون نمیخام تغییر رویه بدم  نشنیده گرفتم.


و همون اوایل بود که  فهمیدم باید بفکر پیشرفت و زندگی خودم باشم و همسرم را طرف خود کنم و ارتباطم کم باشه و خدا راشکر تا حدی موفق بودم...

ببخشید زیاد حرف زدم امروز...



سلام بچه ها من همیشه تاپیک رو میخونم و از تجربه هاتون استفاده می کنم.
امروز تصمیم گرفتم یه گزارشی از اول سال تا اینجا بدم:

اقساط و وام ها را به موقع پرداخت کردم و خداروشکر بدهی و قسط معوقی نداریم؛دوتا چک سنگین داشتیم که هرچند سخت ولی خداروشکر پاس شد.
دخترم رو کلاس اسکیت ثبتنام کردم.
چون چیزی از حقوق این ماه بخاطر چک ها نموند از محل کار همسرم موادغذایی خریدیم و سه ماهه از حقوقش کسر میشه.
 
قبلا گفته بودم که هدفم امسال خرید ماشین برای خودم هست..چون شاغلم و بشدت ماشین لازمم هست..
چون خیلی قسط و قرض داریم نتونستم طلای زیادی بخرم فقط یه پلاک زنجیر به وزن ۳ گرم و ۷۰۰ سوت خریدم که قبلا اینجا عکسشو گذاشتم.
توی این سه ماه حقوق خودم و همسرم رو ریختم ویپاد و از اونجا برای مخارج و اقساط کم کم خرج می کنم..حدود ۱۰ روز دیگه وام ۳۰ تومنی ویپاد برام فعال میشه.‌
از طرفی یه حرکت دیگه هم زدیم.. مستاجرمون ۴۰ میلیون به پول پیش اضافه کرد و قراردادشو تمدید کرد.
یه وام کوچولو ۸ تومن هم از بانک مهر گرفتم..
روی هم رفته(وام ویپاد۳۰+پیش ۴۰+وام مهر۸+۲تومن خودم) حدود ۸۰ تومن دارم.
حالا رفتم بانک سپه سوال کردم اونجا گفت چون از قبل حساب نگین آتیه دارم میتونم وام بگیرم.
پس قراره ۱۰ روز دیگه که پولها جور شد بریزم به حساب سپه و یه دوسه ماهی بزارم بمونه تا وام بگیرم و به هدفم که خرید ماشین هست نزدیک تر بشم. و تا اونموقع باید حسابی صرفه جویی کنم و تامیتونم پول جمع کنم‌.چون برای خرید ماشین   حدااقل ۲۰۰ میلیون پول لازمه.
الان به حرف معصومه جون ایمان اوردم که میگه  هدف گذاری کنید. وقتی هدف گذاری میکنیم کم کم مسیر رسیدن بهش برامون باز میشه و قدم قدم توی مسیر قرار میگیریم.

ان شاالله همگی به ارزوهای کوچک و بزرگمون برسیم

خداجونم هزاران بار شکرت🙏
ایشالا خدا هرچی مرده از رو زمین برداره😁

یعنی چی؟

این حرفت خیلی توهین امیز بود

بعنی بابا و داداشمون بمیرن؟

هر نفرین این دلی میخوای بکنی برای خانواده خودت بکن. نه برای دیگران. چون یکی مثل من خیلی خانواده اش رو دوست داره

ممنون

***عزیزانم لطفا در تاپیک های ختم و حاجت روایی ها تگم کنید. یک دنیا سپاس برای مهربانی شما ***
جاش اینجا نیس بخوام بطور کامل توضیح بدم از رویاجون و بقیه دوستان پیشاپیش عذرخواهی میکنم ولی باید گفت ...

نه همه مردها از پس انداز بدشون نمیاد گلم

من حداقل دور و بر خودم و‌ اینجا خیلی میشناسم اقایونی که  اصلا با پس انداز مشکلی ندارند!!!! صدها نفرو دیدم و میبینم اتفاقا همسر شما استثنا هستند گلم 

ببخشید دوستان پستم ادامه دار شد...در جهت تکمیل توضیحاتم خواستم بگم این خودمون هستیم که مشخص میکنیم چ ...

حرفای شما کاملا بوی پختگی و تجربه رو میده 

اینکه اهل مطالعه یا تغییرید و نمیشینید که خدا اوضاع رو عوض کنه اونم صرفا با دعا!!!! 

همه این حرفایی که زدید چیزایی بود که من بابتشون بهایی خیلی خیلی سنیگن دادم که به قیمت اعصابم تو سن کم تموم شده 

جای اموزش اینجور مباحث توی نظام اموزشی شدیدا حس میشه 


خدا به همه همراهان این تاپیک عمربابرکت و باعزت بده که تجربه هاشونو در اختیار همه میذارن 


امیدوارم ما فقط صرفا ببینده نباشیم و درس بگیریم تا مجبور نباشبم بهاشو با اعصاب و روانمون با عمر و جوونیمون بدیم 

دخترم شوق نفس کشیدنم👼🏻 مامان بابا دلتنگتونم🖤🥀 ۱۱ تیر ۱۴۰۱ بدترین صحنه ای که میتونستم ببینم رو با چشام دیدم و شکستم اما همین شروع ماجرا بود| خدایاشکرت برای همه چیز ، تجربه هام ، آگاهی امروزم ، درک حضورت 🩵
نه همه مردها از پس انداز بدشون نمیاد گلممن حداقل دور و بر خودم و‌ اینجا خیلی میشناسم اقایونی که اصل ...

محیط زندگی وفرهنگ و حتی شرایط زندگی ها خیلی متفاوته و برای همه نمیشه یک نسخه پیچید همینطورکه من و شما باهم فرق داریم درحالی که زن هستیم مردها هم همینطور هستن شرایط اقتصادی و کاری و حتی فرهنگی باهاش بزرگ شدن و تربیت شدن میتونه تاثیر گذارباشه........

من نمیخوام دچار غرور بشمو یا منیت کنم. اگرنه خدا جواب میدهمن دارم به عنوان درس به این اتفاقات نگاه م ...

سلام لطفا میشه چنتا کتاب خوب که به اعتماد بنفس و نحوه صحبت کردن کمک میکنه معرفی کنید

و اینکه ادم بتونه خجالت از حرف زدن اونم توی جمع رو کنار بذاره

سلام لطفا میشه چنتا کتاب خوب که به اعتماد بنفس و نحوه صحبت کردن کمک میکنه معرفی کنیدو اینکه ادم بتون ...

بیا دور همی قشنگم

الان تگت میکنم . کارهایی که خودم کردم رو میگم

***عزیزانم لطفا در تاپیک های ختم و حاجت روایی ها تگم کنید. یک دنیا سپاس برای مهربانی شما ***
نه همه مردها از پس انداز بدشون نمیاد گلممن حداقل دور و بر خودم و‌ اینجا خیلی میشناسم اقایونی که اصل ...

بهرحال اینجا صدها خانوم هستن که شاید شرایطی مثل من یا شرایطی مثل شما داشته باشن که باخوندن تجربه های ما یه چراغ روشنی برای ادامه راهشون باشه و اینجا دورهم هستیم تا یادبگیریم تا یادبدیم من ۸ساله شروع کردم دیگری ۱۲ یا دیگری ۱۵ساله که زندگیشو شروع کرده که چقدر میتونه گفته هاشون نظرشون کمک حالمون باشه ممنون از نظرشما اگه کتابی در رابطه با بهبود رابطه با همسر دارید یانظری دارید که فکرمیکنید میتونه کمکم کنه لطفا دریغ نکنید ممنون دوست عزیزم❤️

حرفای شما کاملا بوی پختگی و تجربه رو میده اینکه اهل مطالعه یا تغییرید و نمیشینید که خدا اوضاع رو عوض ...


عزیزم یه موضوع دیگه هم اینکه پدرم آدم سرشناسی هست. خدا سایه پدر و مادرا کم نکنه

با اینکه سنم کم بود وارد خوانواده همسرم شدم متوجه شدم حسابی برای پدرم احترام قائل هستن

و پدرم هم رودرواسی با کسی نداشت. منم اخلاقم به ایشون رفته...

احترام ببینم چند برابرش جبران میکنم

بی احترامی ببینم اونم جبران میکنم ولی به روش خودم


خلاصه با سن کمم وارد خانواده همسرم شدم و شاید همین احترامی که برای پدرم قائل بودن باعث  شد به من کاری نداشته باشن در کل خانواده خوبی هستند و توقعی نداشتن ازم


همون اوایل عقدم چند جایی که کمی از مادرشوهرم بی احترامی دیدم و ناراحت شدم بهش میگفتم به پدرم میگم ( وای نگید چرا اینجوری گفتما.  چون سنم کم بود میگفتم گله گزاری میکنم. اونم میگفت عروس به پدرت نگیا!! منم به مادرم میگفتم او هم کم لطفی نمی‌کرد.  همه را برای پدرم تعریف می‌کرد...

 پدرم هم ایندفه که میدیدشون کم محلی می‌کرد بهشون یا مثل قبل تحویلشون نمی‌گرفت).

اونا هم می‌فهمیدند از کجا آب میخوره...


بنظرم همینا باعث شد به لطف خدا عزت نفس و اعتماد به نفسم بالا بره و دلم به پدرم گرم بود و هست

بعد از گذشت ۱۸ سال از زندگی مشترکمون خیلی برای پدرم ارزش و احترام قائل هستن و پدرم هم مَثَل معروف دوری و دوستی را رعایت کرده

یعنی ارتباطی باهم ندارن ولی خیلی تونسته با سیاست و نگاه به طرف بفهمونه حواست باشه چه رفتاری داری

به گوش من میرسه

و بازم  پیشرفتی که از لحاظ روحی و جسمی داشتم را علاوه بر پدرم مدیون همسرم هم میدونم

خدا همه عزیزان را حفظ کنه الهی

چی بگم والا یکم بد دل شدم وگرنه خیلی بصرفه تر هست من اینجوری ۲کیلو گوشت بره از قصابی میخرم یک میلیون ...

میگم چرا گوشتی که از بیرون وارد میشه ارزونتر از گوشت پرورشی داخل کشورمون درمیاد ؟اگه دولت سوبسید میده به دامدار خودی بده خب 

علت این ارزونی رو کسی میدونه ؟

بعضی چیزا توی زندگی بدست آوردنی نیست بی خیال شدنیه ....
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز