دورهمی دوستان قدیمی (+جدیدیااااااا)

حرفاتون و یاددداشت میکنم تا همیشه جلو روم باشه و فراموش نکنم چه دوستای مهربونی داشتم،و نا امید نشم و جا نزنم ♥️💐

😭😭عزیز دلم عاطفه جان انشاالله،انشاالله🤲وقتی پاش و میبینم میگم یعنی میشه راه بره 😔😭😭دیگه سرکار قبلش نمیتونه بره دیگه راه رفتن عادی شو نمیتونه بره😭باید وقتی خوب بشه کفش مخصوص براش درست بشه😭من نباید جلوش غصه بخورم من باید امید بدم در حالی که خودم میبینم روانم بهم میریزه😔😭

چقدر این فرق گذاشتن بده 

دلم گرفت

ما بچه بودیم 

پدره مادرم به شدت پسر دوست بود 

جلوی چشم ما به دختر دایی هام کادوی تولد طلا عیدی میداد به ما هیچی که نمیداد هیچ حتی تحویلمون نمی‌گرفت 

از اونور خونه

 مادره پدرم فقط دو تا از پسراش رو دوست داشت 

بازم کسی ما رو تحویل نمی‌گرفت 🤪🤪🤪🤪

الانم که ازدواج کردم و شوهرم پسره بازم مادرشوهرم فقط پسر بزرگ رو دوست داره بازم ما هیچی 😅😅😅😅

ما هیچ وقت از هیچ سمتی مورد محبت و لطف نبودیم 😞😞

خدا رو شکر که گل دخترت سالمه از طرف من چند تا ببوسش  😗😗😗😗😗

ای بابا 🥺🫂

اره خیلی🥺خداروشکر پدرمادر من انقدددددر نوه هارو دوس دارن که ومحبت میکنن که خلائی نمی‌مونه❤️

ولی تو اون طرف

محبت ب بچه من فقط کلامیه

نه با اثبات🤣

چه کنیم بزرگترن وباخودم میگم بالاخره ماهم پیر میشیم 

نمیخام دلی بشکنه🥲

مستقل درک میکنم آدم اون لحظه یه جوری میشه 

خودم بارها تو اون موقعیت بودم 😞😞😞

پدر بزرگ عزیزتون رو خدا بیامرزه قطعا ایشون قلب مهربونی داشتن و اگه فارس یا شمالی یاکرد و یا  هر قومیتی داشت همین بودن

چون ذاتشون مهربون بوده 

دو تا خواهرای من شوهراشون ترکن ولی تا الان هیچکدوم یه هزاری نه تنها عیدی دریافت نکردن بلکه کلی عیدی به خواهرشوهر و مادرشوهر دادن 

نه فقط برای خواهرای من حتی جاری هاشون هم شاکی هستن 

این دو تا داماد با هم  همشهری هستن

یکی دیگه ترک یه شهر دیگه است اونام اصلا عروس دوست نیستن ،بلکه پسر دوستن 😉😉😉😉

اینجام که اطراف من همه ترکن من از هیچ کس نشنیدم عروس دوست باشن 

مگه دو سه تا 

همیشه نزدیک عید همشون سر عیدی دادن به خواهرشوهر و مادرشوهراشون تو خونشون جنگ بود 🤨🤨🤨🤨

منم که خانواده شوهرم ترک نیستن ولی  بازم خیری ندیدم 😅😅😅

دوستمم خانواده شوهرش شمالی بودن میگفت به جاریم که همشهری شون هست میدن به من نمیدن 

آره عزیزم واسه همینه

ن. فدات پیامی نیومد فقط همون کد رو زدیم دیدیم 

امید جون خوبی رسیدین ب سلامتی

خوب بود خوش گذشت

من امشبی ایل و تبار همسرم رو دعوت کردم

هر لحظه میاد تو آشپزخونه و کلی ابراز خرسندی می کنه😉😉😉😉

منم اصلا دوس ندارم موقع کار 

کسی و دور و برم بپلکه

خیلی خیلی خوش گذشت 

رعدی منم اینجوریم کسی کنارم باشه هول میشم 

ترجیح میدم خودم تنهایی همه کار رو هندل کنم 

خدا رو شکر عزیزمممم

برا منم تجربه ی خوبی بود واقعااا خوش گذشت

اون شبی خونه ی خواهرم دوتایی تو پذیرایی خوابیدم

تا صبح حرف زدیم خندیدم

همسرش می گفت 

خدا رو شکر شما دوتا بهم رسیدین 

گفت خدا خیرش بده دوست باعث و بان ی خیر شد

چقد حرف داشتین شما دوتا

بچه هام اذیت می کردن

و گرنه بیشتر می موندم

 پیش پدر شون ننشستن

رفته بودن خونه ی مادرم

بزرگی روزه می گرفت می گفت روم نمی شد خونه مامان جون غذا بخورم

مادرم طفلکی با این حالش مرتب براش غذا درست می کرد

ب کوچیکی گفته بود آجی بیا بریم خونه خودمون  

خیلی بی تابی کرده بودن

از دست همسری شاکی شدمم بد جوریمممم شاکی شدم

قسم خورد گفت گریه کرده رفته

گفتم باید در طول شب و روز  چند بار می رفتی سر شون می زدی

خوراکی می بردی 

دختر و برا افطاری می بردی کبابی...

گفت نمی اومدن ولی من قانع نشدممم

هنوزم پرونده ش بازه😉😉😉😉

بنده خدا شوهرت تلاشش رو کرده 

دخترا دلتنگی کردن

 حقم دارن

 مادر به این خوبی ،نباشی دلتنگ میشن 

ایشالله سایه شما و همسرت همیشه بالای سرشون باشه 

فدای محبتت 🤗💕💕

قربونت برم 🤗 خدا بچه های گلتو حفظ کنه 🥰

ساعت نزدیک 7 با دخترم رفتیم ی دوری زدیم هی میگفت سرسر یعنی سرسره 🥺🥺 گفتم ی موقع دستش کشیده نشه نبردمس

بعد نیم ساعت رفتیم خونه مامانم..

داییم سه روزع اومده اونجا ☹️☹️

بعد رفتیم مغازه شوهرم

یکم اونجارو گند زد 😄

دیگه پریود شدم از صبح پا درد و دل درد 

تپسی گرفتم اومدم خونمون 🚶🏼‍♀️🚶🏼‍♀️🚶🏼‍♀️🚶🏼‍♀️

اصلا دوس ندارم عید خونه بمونم ☹️

حکم نگهبانی بلوک خودمونو داریم بس ک همه رفتن مسافرت ☹️ بلوک پر از خالیه 😁