آخ دلبری زدی تو خال
دقیقا حسم همینه
شوهرم یه برنامه ترتیب داده بود روز عید فطر
ناهار و شام تو باغ( مهمونام خانواده خودش، یعنی خواهر و برادر و فامیل مادریش)
البته بصورت دونگی
امشب صدام در اومد
گفتم چرا من باید یه روز کاملم رو با کسایی بگذرونم که حس خاصی بهشون ندارم؟
گفتم میشینم ۴ ساعت با گوشی سرگرم میشم ولی نمیام سرویس بیخودی بدم
البته امشب همه خونه پدرش که بودیم زمزمه ش شد و قرار شد که بشه یه وعده شام
حالا شوهرم هی میگه نمیشه بگم برنامه یه وعده س🙄
دیگه دید همه مخالف دو وعده هستن، احتمالا میاد اعلام میکنه یه وعده شامه
حالا اگه خانواده خودم بودن( خاله و …) قطعا از صبح تا شب بهم خوش میگذشت چون حس تعلق به آدم دست میده، نه وقت گذاشتن با آدمایی که با یه امضا باهاشون فامیل شدی و با یه امضا همه چی تموم میشه
بچه ها میدونم همه مثل هم نیستن و بعضیا با اقوام همسر رابطه خوبی دارن، منم رابطه بدی باهاشون ندارم ولی یه حسی هست که قابل بیان نیست